نقش دوست در سرنوشت انسان

 نقش دوست در سرنوشت انسان
در عصر نزول وحی در میان مشرکان دو نفر به نام‌های «عُقبه» و «اُبیّ بن خلف» باهم دوستانی صمیمی بودند. به گونه‌ای که هرگاه یکی از سفر می‌آید، با ترتیب دادن میهمانی از دوست خود پذیرایی می‌کرد. روزی عقبه از سفر آمد. میهمانی ترتیب داد و اشراف قوم خویش را به این میهمانی فراخواند. هرچند هنوز اسلام نیاورده بود، با این وجود پیامبر اسلام را هم به این میهمانی دعوت کرد. هنگامی که سفره را گستردند و غذاها حاضر شد، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ای عقبه من از غذای شما نمی‌خورم تا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من دهی! عقبه شهادتش بر زبان جاری کرد.
این خبر به گوش دوستش ابی رسید. گفت: ای عقبه از آیین‌ خود منحرف شدی. او گفت: نه به خدا سوگند من منحرف نشدم. اما مردی بر من و میهمانی وارد شد و حاضر نبود از غذایم تناول کند، جز اینکه من شهادتین را بر زبان جاری کنم. من شرم داشتم که کسی از سفرة من تناول نکند، لذا شهادتین را گفتم. ابی گفت: من تنها زمانی به دوستی با تو ادامه می‌دهم و از تو راضی می‌شوم که در برابر پیامبر بایستی و او را توهین کنی.
عقبه به خاطر دوستی، این‌کار را کرد و مرتد شد و سرانجام نیز او و رفیقش در جنگ بدر در صف کفار به هلاکت رسیدند. قرآن سرگذشت این دو دوست و سرانجام دوستی ناشایست و دوستی حسرت آفرین را چنین بیان می‌کند:
«به خاطر آور روزی را که ستمکار دست خود را ( از شدت حسرت) به دندان می‌گیرد و می‌گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم! ای وای بر من کاش فلان (دوست گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق گمراه ساخت. بعد از آن که یاری حق به سراغ من آمده بود.» (فرقان 27 ـ 29)
در حدیثی از حضرت سلیمان نقل شده است، دربارة کسی قضاوت نکنید تا به دوستانش نظر کنید. چرا که انسان به وسیلة یاران و رفقایش شناخته می‌شود.

مولی علی(ع) نیز نقش دوست را در سرنوشت و شناخت افراد چنین زیبا بیان می‌فرمایند:
«هرگاه ارزیابی شخصیت و رفتار کسی برای شما مشکل شد و پایبندی او را به دین نمی‌دانستید، به دوستانش نظر کنید. اگر دوستان او متعهد به دین بودند، او نیز پیرو دین خداست واگر نسبت به دین بی‌توجه و بی‌قید بودند، او نیز بهره‌ای از آیین حق ندارد.

و چه زیبا مثنوی مولوی این مفهوم بلند قرآنی را بیان می‌کند:
چون بسی ابلیس آدم‌روی هست                   پس به هر دستی نشاید داد دست

پی‌نوشت‌ها:
1. سفینه‌النجار، ج 2، ص 27، مادة صدق
2. بحارالانوار، ج 74، ص 197
3. مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت 316

دیدار آشنا>شماره 50

دوستان حسرت‌آفرین

دوستان حسرت‌آفرین

اشاره:
بحث ما درباره حسرت در قرآن و حسرت ظاهربینان بود که طالب دنیا بودند و گاهی به شکرانه ثروت قارونی داشتن و گاه نیز شکرانه ثروت قارونی نداشتن، سپاس‌گزار خدا بودند! اینک نمونه‌ای دیگر از حسرت دنیاپیشگان:
دوست، همان گونه که می‌تواند مشوّق اعمال خوب آدمیان باشد، می‌تواند عامل بدختی و گرفتاری آدمی نیز باشد. قرآن کریم عاقبت دوستی با دوستان بد را که موجب حسرت و پشیمانی است، این‌گونه به زیبایی تمام بیان می‌کند:
به خاطر آر روزی را که ستمکار، دست خود را از شدت حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم! وای بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق گمراه ساخت. بعد از آن‌که (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است. (فرقان: 29 ـ 27)
در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در میان مشرکان، دو نفر به نام‌های ®عقبه¯ و ®ابی بن خلف¯ با هم دوست بودند. هرگاه عقبه از سفر می‌آمد، اقوام خویش را به میهمانی دعوت می‌کرد. دوست داشت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هم در این میهمانی شرکت کنند، ولی هنوز اسلام نیاورده بود. طبق معمول از سفر آمد و میهمانی ترتیب داد، دوستان خود و پیامبر اکرم را به این میهمانی دعوت کرد. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در میهمانی حضور یافت و پس از آماده شدن غذا فرمودند: من از غذای شما نمی‌خورم، مگر این‌که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من دهی. عقبه، شهادتینی بر زبان جاری ساخت.
این خبر به گوش دوست نابابش (ابّی) رسید. ابیّ به او گفت: ای عقبه از آیینت منحرف شدی! او گفت: نه، به خدا سوگند من منحرف نشدم! لکن مردی بر من وارد شد و به شرطی حاضر به تناول از غذایم شد که شهادتین بگویم. من شرم داشتم که او بی‌آن‌که غذا خورده باشد، از سفره من برخیزد، لذا شهادت دادم!
ابّی گفت: من هرگز از تو راضی نمی‌شوم، مگر این‌که در برابر او بایستی و او را توهین کنی!
عقبه این‌کار را کرد و مرتّد شد، سرانجام نیز او و دوست نابابش در صف کفار در جنگ بدر کشته شدند.

آیات 27 تا 29 سوره فرقان به این داستان اشاره دارد.
در فرهنگ قرآنی عامل بسیاری از حسرت‌ها و پشیمانی‌ها، انتخاب دوستان ناشایست و ترک همراهی پیامبر اکرم و اهل بیت اوست. عقبه، بیش‌تر پشیمانی‌اش از این است که بیداری و آگاهی به سراغش آمده بود و سعادت در خانه او را کوبیده بود،‌ ولی دوست بد او را گمراه ساخت: ®لقداضلنی عن الذکر بعد اذ جائنی¯.

سعدی نیز چه زیبا این داستان را بازگو می‌کند:
حذر کس زآنچه دشمن گوید آن کن                   که بر دندان گزی دست تغابن

امام جواد(علیه السلام) نیز می‌فرمایند:
از هم‌نشینی با بدان بپرهیز که آنان هم‌چون شمشیر برنده‌اند: ظاهرشان زیبا و اثرشان بسیار زشت است.
دوستان حسرت‌آفرین، گاه حسرت دنیا را بر دل آدم می‌نشانند و گاه نیز حسرت و پشیمانی ابدی را؛ شایسته است در انتخاب دوستان، کمال دقت را داشته باشیم.

دیدار آشنا>شماره 54

چه وقت دوستیها رنگ می بازد؟

چه وقت دوستیها رنگ می بازد؟

نقل یک حکایت قدیمی
دو دوست با پای پیاده از جاده ای می گذشتند، بین راه بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردند، یکی از آنها با عصبانیت و از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد، دوستی که سیلی خورده بود، سخت آزرده شد، ولی بدون آن که چیزی بگوید روی شنهای بیابان نوشت: «امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.» سپس هر دو به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند، تصمیم گرفتند کمی آن جا بمانند و کنار برکه استراحت کنند. ناگهان دوستی که سیلی خورده بود، لغزید و در برکه افتاد و نزدیک بود، غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
مرد نجات یافته بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: «امروز بهترین دوستم مرا از غرق شدن نجات داد».دوستش با تعجب از او پرسید: چرا آن روز که به تو سیلی زدم آن را روی شنهای صحرا نوشتی، ولی اینک محبت مرا روی صخره حک می کنی؟
او لبخندی زد و پاسخ داد: وقتی دوستی ما را آزار می دهد، باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش آن را پاک کند، یعنی بدی افراد را باید زود فراموش کنیم، ولی وقتی خدا محبتی در حق ما می کند، باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ چیز نتواند آن را از بین ببرد و هرگز آن محبت را فراموش نکنیم.

تعریف دوستی
دوستی نوعی ارتباط بین افراد است که در دوره های مختلف سنی تغییر می کند، ولی داشتن دوست خوب در تمام مراحل زندگی لازم و ضروری به نظر می رسد. روانشناسان معتقدند؛ دوستی مطلوب زمانی بین دو نفر برقرار می شود که رابطه عاطفی دو جانبه و متقابل برقرار شود و هر چه ویژگیهای شخصیتی آنان به هم نزدیکتر باشد، دوستی با معناتر و عمیق تر می گردد.

اشتباه در انتخاب دوست
فرشته 38 ساله که در انتخاب دوست مرتکب اشتباه شده است، در این باره به گزارشگر ما می گوید: ما چند نفر دوست صمیمی بودیم که هفته ای یک بار دور هم جمع می شدیم، کتاب می خواندیم، مطلب می نوشتیم، کارهای هنری انجام می دادیم و در نهایت با یکدیگر درددل می کردیم. ولی ویژگیهای اخلاقی یکی از ما چند نفر موجب نگرانی همه شده بود. مثلاً اصرار داشت همه برنامه ها زیر نظر و مطابق خواسته او انجام شود. حتی اگر می خواستیم فردی را به عنوان دوست جدید بپذیریم، با اینکه مورد تأیید همگی واقع می شد، مخالفت می کرد. ما نیز برای اینکه دوستیمان به هم نخورد مطابق میل او رفتار می کردیم تا اینکه با فرد روشنفکر و هنرمندی آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم او را نیز به دوستی بپذیریم. ولی طبق معمول با مخالفت دوست دیرین روبرو شدیم، و وقتی دید به هیچ وجه نمی تواند نظر جمع را نسبت به آن فرد هنرمند عوض کند، خودش با ما قطع رابطه کرد. اکنون سالهاست دوستی ما چند نفر ادامه دارد و تعداد بیشتری هم به جمع ما اضافه شدند، حال آنکه آن دوست بدون هیچ دلیل منطقی و عاقلانه ای چندین دوست صمیمی و همدل خود را از دست داد.

روش انتخاب دوست چیست؟
یک کارشناس مددکاری معتقد است: انتخاب دوست روش خاصی دارد. انسان باید دوستی را انتخاب کند که از هر لحاظ با او دارای شرایط مساوی باشد، زیرا اگر با افراد ثروتمندتر از خود طرح دوستی بریزد، زندگی و تجملات او را با زندگی خودش مقایسه می کند و دچار احساس حقارت می شود.
رستمی در ادامه می افزاید: مسأله دیگری که در انتخاب دوست باید رعایت شود، مسأله تعمیق و عدم القای نظرهای اجباری دوستان است. دوست دانا، کسی است که اجازه دهد دوستش هم به رشد فکری برسد و از القای افکار خویش به دوستان خودداری کند و خود نیز تحت تأثیر افکار دیگران قرار نگیرد، مگر اینکه دوستش را از هر نظر شایسته تر و برتر از خویش بداند وگرنه متابعت از دوستی که به طور مقطعی با او آشنا شده و یا از لحاظ سطح فکر از او پایین تر است، توجیه قابل قبولی ندارد.

آیا همه دوستی ها قابل دوامند؟
فهیمه حبیبی، کارشناس بیولوژی می گوید: من در دوران دانشجویی دوستان خوبی داشتم. سه نفر دانشجو بودیم که در یکی از شهرستانها و در یک خوابگاه دانشجویی زندگی می کردیم و درس می خواندیم، جالب اینکه ما سه نفر حتی اگر با یکدیگر تفاهم نیز نداشتیم، با اخلاق یکدیگر کنار می آمدیم تا اینکه سال آخر، دانشجوی دیگری به ما پیوست که نقاط ضعف زیادی داشت. در نتیجه ما هر چه کردیم نتوانستیم او را به عنوان یک دوست بپذیریم، فقط تحملش می کردیم و او سرانجام به خاطر موضوع کم اهمیتی ناراحت شد و به حالت قهر ما را ترک کرد، ولی دوستی من و آن دو دانشجوی دیگر هنوز هم ادامه دارد.
روانشناسان در مورد دوستانی که دارای معایب اخلاقی هستند، می گویند: هر انسانی ممکن است دارای اشکالات و نقطه ضعفهایی باشد و فقط برگزیدگان خداوند از این قانون مستثنا هستند، بنابراین اگر عیوب دوستان را قابل اصلاح تشخیص دادیم، بهتر است با کمال صداقت و محترمانه آنان را آگاه سازیم تا مشکلشان را برطرف کنند.
اسلام هم در این مورد تأکید دارد که عیوب دوستان را به صورت پوشیده و محرمانه با آنها در میان بگذارید تا مبادا در حضور دیگران دچار خجالت شوند.
ولی از نظر روانشناسان و علوم رفتاری ممکن است برخی صفات جزو ساختار شخصیت فرد قرار گرفته باشد که تغییر آن نیاز به تلاش بسیار دارد و اگر عیوب دوستان از این قبیل است، کاری نمی توان کرد.

ویژگیهای یک دوست خوب
عفت یحیایی، کارشناس ارشد مشاوره در این مورد به گزارشگر ما می گوید: انسان از لحظه ای که چشم به جهان می گشاید تا زمانی که از دنیا می رود، نیاز دارد که دوست داشته باشد و دوستش بدارند و همین نیاز باعث می شود که در دوران زندگی با افراد مختلف طرح دوستی بریزد و از محبتهای دوستان برخوردار گردد، اما اینکه دوست خوب کیست و چه ویژگیهایی دارد، مهمترین مسأله در بحث دوستیابی است.
فردی که ما او را به عنوان دوست انتخاب می کنیم اگر مهربان، خوش اخلاق، خونگرم و با صداقت باشد، معاشرت با او موجب می شود که این صفات خوب در ما نیز رشد کند.
وی همچنین معتقد است: یک دوست خوب منفی باف نیست، ساز مخالف نمی زند، دائماً یأس و استیصال و درماندگی را به دوستش القا نمی کند و از اینها مهمتر، اگر ببیند قصد ارتکاب عمل خطایی را دارد، حتی به قیمت از دست دادن دوستی اش، مانع می شود و او را از راه خطا برمی گرداند.
همین مشاور در ادامه می گوید: یک دوست واقعی فقط ما را در غمها و ناراحتیها و مشکلاتش شریک نمی کند، بلکه دوستانش را در شادیها و خوشیهایش نیز سهیم می داند و مهمتر از اینها دوست خوب علاوه بر اینکه الگوی خوبی را در حوزه های مختلف در دسترس دوستانش قرار می دهد، توانایی «نه» گفتن را دارد و در این صورت ما می توانیم حد و مرز خود را خوب بشناسیم و به یک شناخت واقعی از دنیای بیرون خود برسیم، ولی اگر همیشه مطابق میل و خواسته ما عمل کند ممکن است به یک درجه از خودخواهی و غرور برسیم و فکر کنیم که همه چیز و همه کس باید طبق دلخواه ما باشد.
نکته دیگر اینکه فردی را که به دوستی برمی گزینیم، یک بعدی نباشد، مثلاً فقط به درس خواندن یا گردش و تفریح علاقه نشان ندهد، بلکه به مسایل دیگر نیز بپردازد. چون ما یک موجود چند بعدی هستیم و اگر می خواهیم در زندگی مسیر سعادت را طی کنیم، لازمه اش این است که به همه ابعاد وجودیمان توجه نماییم، بنابراین اگر هدف ما درس خواندن و ادامه تحصیل است باید به ورزش هم توجه داشته باشیم. اهل گردش و تفریح و معاشرت هم باشیم، به کارهای هنری هم علاقه نشان دهیم، در زمینه مذهب هم کار کنیم. دوستان یک بعدی ما را از این مسیرها و اهداف که مسیر سعادت است، دور می کنند.

چگونگی شناخت و انتخاب دوست خوب
عفت یحیایی در این مورد می گوید: بچه ها در بطن خانواده بزرگ می شوند، بنابراین هنگامی که می خواهیم با فردی دوست شویم، با شناسایی پیشینه خانوادگی و قوانین حاکم بر خانواده او، اولین قدم را در شناخت آن فرد برداشته ایم. نکته دیگر اینکه ما دو نوع دوست داریم: دوستان خانوادگی و قدیمی و دوستان تصادفی و مقطعی که در دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه با آنها دوست می شویم.
وی معتقد است: روی دوستی این قبیل دوستان نباید زیاد حساب باز کرد، چون بدون شناخت و بر حسب تصادف با آنها دوست شده ایم، ولی وقتی وارد اجتماع شدیم باید انتخاب گر باشیم و دوستانمان را با تأمل و شناخت کافی انتخاب کنیم ! نکته مهم دیگر اینکه، از دوستی با افرادی که دیگران را مسخره می کنند، پشت سر همه حرف می زنند، از طرز لباس پوشیدن و صحبت کردن مردم ایراد می گیرند، باید به شدت پرهیز کنیم، زیرا این قبیل افراد تصویر یک شخصیت بی ثبات، متزلزل، دورو و غیر قابل اعتماد را به ما نشان می دهند. و نکته پایانی محک زدن دوستان است که باید در شرایط بحرانی آنها را محک بزنیم تا دریابیم وقتی دچار مشکل می شویم ما را به عنوان دوست مورد حمایت قرار می دهند یا فقط در زمان رفاه و خوشی ادعای دوستی دارند و هنگام بحران و گرفتاری ما را تنها می گذارند، بنابراین آزمون می تواند ملاک خوبی برای انتخاب باشد.

قدس شماره 5555 - خجسته ناطق

ویژگی های دوست خوب

ویژگی های دوست خوب
دوسـتـان خـوب یـک سری ویژگی دارند که آنها را از دیگران متمایز می کند و سبب میگردد دوستــان بیشتری در کنار خود داشته باشند بنابراین با تـغیـیـر رفـتـار خــود به جرگه اینگونه افراد بپیوندید:
۱) یـک دوسـت خـوب حرفهایی که بصورت محرمانه به وی زده شـده اسـت را نـزد خـود نـگـاه داشـتـه و رازدار شـمــا میباشد.
۲) وقت شناس بوده و در قرار ملاقاتها و یا میهمانیها قابل اطمینان بوده و سر موقع حضور می یابد.
۳) یک دوست خوب به موقعیت، موفقیت ها و یا دوستان دختـر و یـا پسـر جـدیـد شـــما حسادت نمی ورزد.
۴) یک دوست خوب هنگامی که دچار بیماری و کسالت میـگردید با شما تماس گرفته و حالتان را جویا می شود و به عیادت شما می آید.
۵) وی میداند که چه زمانی صحبت و چه زمانی سکوت نموده و تنها گوش دهد.
۶) هنگامی که حالتان مساعد نبوده و یا دل و دماغ کاری را ندارید و پکر میباشید وی از رفتار شما دلخور نمیشود.
۷) اگر شما به فضای بیشتری نیاز داشته باشید و یا می خـواهـید تنها باشید، آنها این رفتار شما را طردشدگی تلقی نکرده و از شما دلگیر نمیشوند.
۸) یـک دوست خــــوب حیوان خانگی شما، مادر زن بدخلق شما و کـودکـان پـر جـنـب و جوش شما را به خاطر شما تحمل خواهد کرد.
۹) وقتی نظر او را در مــورد مسئله ای جویا شوید با جان و دل و صادقانه نظرات و عقاید خودش را در اختیارتان قرار می دهـد و حتـی اگـر بـه نـصایـحش نـیز عـمل نکنید ناراحت نمیشود.
۱۰) وی با شما میخندد،گریه میکند و کارهای ماجراجویانه انجام میدهد اما به دیگران چیزی در مورد آنها نمیگوید.
۱۱) پیش از سر زدن به منزلتان، شما را مجبور نمیکند که خانه را تمیز و مرتب کنید.
۱۲) وی اجازه نمی دهـد کسـی پشت سر شما و در غیاب شما در مورد شما بدگویی کند و به دفاع از شما خواهد پرداخت.
۱۳) شما را به کارهای ماجراجویانه، رشد دهنده و پیشرفت در کار تشویق خواهد کرد.
۱۴) هنگامیکه خودروی شما دچار نقص فنی گردد شما را به مقصدتان خواهد رساند.
۱۵) روز تولدتان همیشه به یادش بـوده و اگر برنامـه خـاصـی بـرای آن روز تـــدارک ندیده باشید شما را به بیرون برده و یـا برایتان کیک سفارش میدهد.
۱۶) دوست خوب از شما انتظار ندارد که اتوماتیک وار با عقاید وی در خصوص مسایلی همچون سیاست،مسایل جنسی و مذهب موافق باشید و به عقاید شما حتی اگر برخلاف عقایدش باشد احترام میگزارد.
۱۷) هیچگاه شما را نزد دیگران خرد و تحقیر نـکرده بلکه همواره به شما احترام میگذارد و در حضور دیگران از شما تعریف می کند.
اگر دوستی را سراغ ندارید که با شما اینگونه رفتار کند شاید یک دلیـل آن ایـن باشد که شما نیز با آنان چنین رفتاری تا بحال نداشته اید.

منبع: http://www.aftab.ir

انواع دوستان

انواع دوستان
در بـیـان انـواع دوسـتـان و اقـسـام بـرادران روایـات چندى از اهل بیت (ع ) وارد شده که صفات وویژگیهاى هر دسته از آنها را روشن ساخته است تا آدمى در این راه با آگاهى گام بردارد.
چـه کـسـى اسـت کـه در روزگـار زنـدگـى خود اقسامى از دوستان را ندیده و انواعى از یاران رامشاهده نکرده باشد؟
در مـیان آنها کسانى وجود داشته اند که بر آنها اعتماد کرده و به آنها اطمینان یافته , و ازمصاحبت آنها شاد و از دیدار آنها چشمش روشن گردیده است .
نـیـز در جرگه آنها افرادى بوده اند که جز بر غم و اندوه همنشین خود نیفزوده اند, اینان درظاهر دوستان و در نهان دشمنانند, مکر و کید خود را براى دوست خود در دل پنهان مى دارند و حوادث نـاگوار را براى او انتظار دارند .
از این رو باید بسیار برحذر بود که مباداآدمى در دام این چاپلوسان گـرفـتار شود چه اینان براى انسان از دشمنانى که آشکارا اظهارخصومت مى کنند خطرناکترند.
اولئک شر مکانا واضل سبیلا.
اکـنـون بـراى آن کـه بـر اقـسـام دوسـتـان طـبق آنچه اهل بیت (ع ) روشن کرده اند آگاه شویم توجه خواننده را به احادیث زیر معطوف مى داریم : امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : دوستان دو نوعند: دوستان مورد اعتماد و دوستان خنده رو.
اما دوستان مورد اعتماد مانند کف و بال و خانواده و مال اند, هرگاه بر دوستت اعتماددارى مال و تلاش خود را در راه او صرف کن , با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش , راز او را پوشیده بدار و یاور او باش و محاسن او را ظاهر گردان , و اى پرستش کننده بدان وجود این گونه دوستان نایابتر از کبریت احمر است .
امـا دوسـتـان خنده رو از آنها به تو لذت و خوشى مى رسد, این را از آنها قطع مکن و بیش از این از وجـدان آنـها انتظار نداشته باش و به اندازه اى که با تو گشاده رویى و شیرین زبانى مى کنند با آنها رفتار کن .
سرور شهیدان حسین بن على (ع ) فرموده است : برادران چهار گونه اند: برادرى که براى توست و تو براى اویى برادرى که براى توست , برادرى که ضد توست و برادرى که نه براى اویى و نه او براى تـوسـت .
از آن حـضـرت دربـاره معناى این سخن پرسش شدفرمود: برادرى که براى تو و براى خـودش اسـت بـرادرى اسـت کـه بـا دوستى خود بقاى برادرى را خواهان است و با دوستى خود خـواهـان مـرگ برادرى نیست .
و این براى توست و به سود خودش است چه هرگاه برادرى کامل شـود زنـدگـانـى هر دو خوش وگوارا خواهد شد, و هرگاه برادرى یک طرفه و در تناقض باشد برادرى هر دو طرف نادرست خواهد بود.
بـرادرى کـه او بـراى تـوسـت کـسى است که نفس خویش را از طمع رهایى داده و به حال رغبت درآورده است از این رو هرگاه رغبت به برادرى داشته باشد در امور دنیا طمع ندارد, و این به طور کامل و با تمام وجود براى توست .
برادرى که بر ضد توست برادرى است که پیشامدهاى ناگوار را برایت انتظار مى کشد واسرارت را فـاش مـى کـنـد و در میان خانواده ها بر تو دروغ مى بندد, و به تو با نظر حسادت مى نگرد, و لعنت خداوند یگانه بر او باد.
برادرى که نه براى توست و نه تو براى اویى , کسى است که خداوند او را پر از حماقت کرده و او را از رحمت خود دور ساخته است او را مى بینى که خودش را بر تو ترجیح مى دهد و به سبب حرصى که دارد آنچه را در اختیار توست مى طلبد. امـام جعفربن محمد صادق (ع ) فرموده است : دوستان سه گونه اند: یکى مانند غذاست که در هر زمـان بدان نیاز دارى و آن دوست خردمند است .
دوم به منزله درد است و آن دوست احمق است .
سوم در حکم داروست و آن دوست هشیار و زیرک است .
نیز فرموده است : دوستان سه گونه اند: دوستى که با جان خویش با تو مواسات و همیارى مى کند, دیگر دوستى است که با مال خویش با تو مواسات و همیارى دارد, سومى کسى است که کفاف خود را از تـو مى گیرد و تو را براى برخى لذتها مى خواهد بنابراین نباید اورا از دوستان مورد اعتماد به شمار آورى.

www.al-shia.com

دوستان مورد اعتماد

دوستان مورد اعتماد
مردی در بصره در حضور حضرت علی (علیه السلام) بلند شد و عرض کرد :
درباره ی دوستان ما را خبر دهید . حضرت فرمودند :
(( گروهی از آنها دوستان مورد اعتمادند ( که آنها ) به منزله کف دست , بازو , افراد خانواده و دارایی انسان هستند , وقتی که برادرت مورد اعتماد توست , از کمک مالی و جانی به او مضایقه نکن و با دوستان او در دوستی , خالص باش و دشمنان او را , دشمن بدار و راز او را , پنهان کن و او را یاری ده و خوبی های او را آشکار ساز , و بدان که اینها از کبریت احمر کمیاب ترند ... ))

خصال شیخ صدوق , ص 26

دنیای جوان هیجان انگیز است و خطرآفرین

دنیای جوان هیجان انگیز است و خطرآفرین
غمگین بودن، احساس بیماری یا فقدان اعتماد به نفس باعث می شود جوانان احساس آسیب پذیری داشته باشند اما به جای اینکه تشویش خود را ظاهر کنند رفتار عبوسانه ای از خود بروز می دهند.
۲ والدین اغلب فکر می کنند هر گونه کنترل یا تاثیری را بر فرزند خود از دست داده اند. جوانان می خواهند پدر و مادرشان مقررات و محدودیت های یکسان و یکنواختی داشته باشند اما در عین حال به شدت از محدود شدن آزادی و تصمیم گیری برای خودشان می رنجند.
 
دوره جوانی ممکن است دوره هجمه های عاطفی از هر نظر باشد. ممکن است شکاف عمیقی بین جوانان و والدین شان در این دوران شکل بگیرد. چرا جوانی این همه سختی دارد چون این سن زمان رشد سریع جسمی و تغییرات عاطفی عمیق است. این تحولات هیجان بر انگیز هستند اما از طرف دیگر هم برای جوان و هم برای والدینش گمراه کننده و دردسرساز است. این مقاله بیشتر برای والدینی که فرزند جوان دارند نوشته شده اما شاید برای پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم کارساز باشد. شاید خود جوانان هم از آن چیزهایی یاد بگیرند. این مقاله اطلاعاتی راجع به فرآیند جوانی، آشوبی که ممکن است به پا کند، بعضی مشکلاتی که به وجود می آید و راه هایی برای مدیریت آنها به دست می دهد.

تغییرات جسمی
فرآیند تغییرات سریع جسمی در جوانان بلوغ نامیده می شوند. این تغییرات برای دختران از حدود ۱۱سالگی و برای پسران حدود ۱۳ سالگی به تدریج آغاز می شود. سن شروع بلوغ به علت تغذیه بهتر در بسیاری کشورها کاهش یافته است. بنابراین ممکن است بلوغ فرزندان این دوره از پدر و مادرشان زودتر اتفاق بیفتد. تغییرات هورمونی که باعث بلوغ می شوند در واقع از چند سال پیشتر آغاز می شوند و ممکن است دوره های دمدمی مزاجی و بی حوصلگی ایجاد کنند. این تغییرات در دختران زودتر شروع می شود و در سه چهار سال اول سریع تر است. بعد از آن پسرها این عقب افتادن را جبران می کنند. این تغییرات برای دخترها شامل قاعدگی و رشد موهای بدن و برای پسرها کلفت شدن صدا، رشد موی بدن و درآوردن ریش و سبیل برای هر دو رشد سریع جسمی است. آنها در سن ۱۷سالگی زنان و مردان جوانی هستند که هیکل شان از پدر و مادرشان بزرگ تر است و خودشان می توانند بچه دار شوند. اما با این حال هنوز به مراقبت والدین نیاز دارند. تعجبی نیست که با رشدی چنین سریع بعضی جوانان به ظاهرشان بیش از حد توجه نشان می دهند. ممکن است به تایید بسیار نیاز داشته باشند به خصوص اگر رشد و بلوغ آنها به سرعت دوستانشان اتفاق نیفتد. ممکن است اگر جوان و والدینش به یاد داشته باشند این تغییرات در سنین مختلفی روی می دهد کمتر نگران بشوند. به هر حال رشد، انرژی زیادی می برد و شاید به همین دلیل باشد که به نظر می رسد جوانان زیاد می خوابند. دیر از خواب بیدار شدن ممکن است آزاردهنده باشد اما برای او خوب است. آن را به حساب تنبلی نگذارید.

تغییرات روانی
جوانان در این سن، همین طور که قد می کشند و تغییرات جسمی دارند، جور دیگری هم فکر و احساس می کنند. روابط صمیمانه ای خارج از خانواده با دوستان هم سن و سال خود ایجاد می کنند. روابط شان داخل خانه هم تغییر می کند. والدین در این دوران نسبت به زندگی و روابط خارج از خانه از چشم جوانان می افتند. در این هنگام همین طور که جوانان اظهار نظر خاص خودشان را پیدا می کنند که غالبا با والدین هماهنگ نیست برای نخستین بار اختلاف نظرها هم بالا می گیرد. همان طور که همه می دانند جوانان مدت فراوانی را با هم یا پای تلفن می گذرانند. ممکن است این رفتارها برای والدین خوشایند نباشد اما این شیوه در روند استقلال آنها بسیار موثر است. این دوستی ها بخشی از یادگیری چگونگی ارتباط برقرار کردن با سایرین و دستیابی به حس هویتی متمایز از خانواده است. نوع لباس پوشیدن و ظاهر آنها روشی برای بیان همبستگی با دوستان است اگرچه جوانان هنوز هم ارزش هایشان را از خانواده می گیرند. والدینی که فرزندشان به سن جوانی می رسد احساس کنار گذاشته شدن می کنند و به جهاتی هم همین طور اما معمولا برای جوانان لازم است که هویت خودشان را رشد بدهند. حتی اگر مدام بگو مگو و مشاجره داشته باشید بدانید فرزند جوانتان بسیار به شما فکر می کند. این کشمکش ها و برخوردها معمولا به خاطر شخصیت شما نیست بلکه فقط به این علت است که شما پدر یا مادر او هستید و اگر او می خواهد به زندگی خودش بپردازد باید از شما مستقل شود. جوانان هر چه مستقل تر می شوند بیشتر چیزهای جدید را امتحان می کنند اما معمولا تشخیص می دهند که تجربه شان کم است و وقتی کاری سخت باشد پا پس می کشند. این موضوع تغییرات سریعی در اعتماد به نفس و رفتار آنها به وجود می آورد چون یک لحظه احساس می کنند آدم بزرگ هستند و یک لحظه بعد احساس کوچکی و بی تجربگی می کنند. غمگین بودن، احساس بیماری یا فقدان اعتماد به نفس باعث می شود جوانان احساس آسیب پذیری داشته باشند اما به جای اینکه تشویش خود را ظاهر کنند رفتار عبوسانه ای از خود بروز می دهند. والدین باید کاملا خود را با همه این رفتارها هماهنگ کنند که البته تحت چنین فشاری ممکن است خودشان هم احساس فرسودگی بکنند. جوانی هنگامی است که آدم برای نخستین بار با سخت کوشی به دنبال شناخت دنیا و یافتن جایگاه خود در آن می رود. این کار با تجربه های جدید ممکن می شود که بعضی از آنها ممکن است خطرآفرین یا خطرناک باشد. جوانان به دنبال هیجاناتی هستند که درک آنها برای آدم بزرگ ها سخت است. ممکن است این فعالیت های هیجان انگیز خطرناک هم باشند. خوشبختانه بیشتر جوان ها هیجان را در ورزش و موسیقی و سایر فعالیت های پرانرژی اما کم خطر پیدا می کنند. سیگار، موادمخدر یا الکل را معمولا جوانان با گروه دوستان تجربه می کنند. اگر جوانی چنین کارهایی را به تنهایی انجام بدهد خطر بیشتری او را تهدید می کند. هشدار از طرف بزرگ ترهای جوان معمولا موثرتر از پدر و مادر است.

مشکلات عاطفی
پرخوری، خواب بیش از حد و رسیدگی بیش از حد به وضع ظاهر ممکن است نشانه های درگیری های عاطفی باشند. اضطراب هم ممکن است فوبیا و حمله های ترس ایجاد کند. تحقیقات اخیر نشان می دهد درگیری های عاطفی را معمولا حتی خانواده و دوستان هم تشخیص نمی دهند.
تقریبا از هر ۱۰ جوان، چهار نفر آن چنان دچار افسردگی می شوند که می خواهد از همه چیز و همه کس کناره گیری کنند. تقریبا از هر پنج جوان یکی فکر می کند زندگی ارزش زندگی کردن ندارد. به رغم چنین احساس قدرتمندی، ممکن است افسردگی او را دیگران احساس نکنند.

مشکلات رفتاری
جوانان و والدین شان مدام از رفتار همدیگر ایراد می گیرند. والدین اغلب فکر می کنند هر گونه کنترل یا تاثیری را بر فرزند خود از دست داده اند. جوانان می خواهند پدر و مادرشان مقررات و محدودیت های یکسان و یکنواختی داشته باشند اما در عین حال به شدت از محدود شدن آزادی و تصمیم گیری برای خودشان می رنجند. اما آیا اگر اختلاف نظرها معمولی باشد باز هم جای نگرانی هست تجربه نشان داده اگر پدر و مادرها ندانند فرزندشان کجاها می رود خطر بیشتری آنها را تهدید می کند. پس والدین هوشیار باید بدانند فرزند جوانشان کجا می رود و می خواهد چه کار بکند.

مشکلات تحصیلی
ترک تحصیل در جوانان ممکن است به علت مشکل جدایی از والدین، زندگی خانوادگی آشفته جدایی یا مرگ زودهنگام یکی از والدین یا الگوی جاافتاده در خانواده اتفاق بیفتد. بعضی ها هم آنقدر کمال طلب هستند که از اینکه عملکرد شایسته ای ندارند سرخورده می شوند. بعضی ها هم مدرسه گریز هستند. اینها معمولا در خانه غمگین و در مدرسه ناموفق هستند و ترجیح می دهند روزهایشان را با کسانی بگذرانند که احساسی شبیه به آنها دارند.
مشکلات عاطفی معمولا روی عملکرد درسی تاثیر می گذارد. نگرانی برای کسی یا اینکه در خانه چه می گذرد تمرکز روی درس ها را مشکل می کند. معمولا والدین و آموزگاران به جوانان فشار می آورند که درس هایشان را خوب بخوانند و امتحانات را با موفقیت بگذرانند اما جوانان معمولا خودشان به این فکرها هستند و خودشان تلاش می کنند. غرزدن های بیش از حد ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. امتحان مهم است اما نباید اجازه داد زندگی را تحت کنترل بگیرد یا باعث ناراحتی شود. زورگویی به جوان ها هم همین نتیجه را دارد. از هر ۱۰ دبیرستانی، یکی مورد زورگویی قرار می گیرد و از هر ۲۰ نفر یکی در هفته مورد زورگویی قرار می گیرد. جوانان کوتاه قد بیشتر در معرض زورگویی هستند. اگر نگران این موضوع هستید با مسئولان دبیرستان صحبت کنید.

مشکلات با قانون
معمولا جوانان قانون شکنی نمی کنند و اگر هم بکنند پسرها این کار را می کنند آن هم فقط یک بار. اما اگر والدین مشکل قانون شکنی را موردی مهم و خاص تلقی نکنند تعداد تخلف های جوان بیشتر و بیشتر می شود. نارضایتی یا اضطراب هم به رفتارهایی منجر می شود که سروکار جوان را به پلیس می اندازد. اگر جوانی مدام دچار چنین مشکلاتی می شود باید درباره احساساتش هنگام قانون شکنی از او سئوال کنید.

مشکل تغذیه
وزن برای جوانان موضوع مهمی است. اگر جوانی چاق باشد و برای همین او را مسخره کنند یا مدام سرزنش بشود بیشتر از خودش بدش می آید و افسرده می شود که خود منجر به کم تحرکی و بیشتر غذا خوردن می شود که بدتر از مشکل چاقی است. رژیم گرفتن هم معمولا اوضاع را خراب تر می کند. مهم ترین مسئله این است که جوان تایید بگیرد تا از خودش راضی باشد حالا چه چاق باشد چه لاغر. خیلی از جوانان رژیم می گیرند و خوشبختانه تعداد کمی از آنها دچار اختلال تغذیه جدی می شوند تنها یکی از هر یکصد جوان، بی اشتهایی مرضی می گیرد و یکی از هر ۵۰ جوان، پرخوری مرضی. به هر حال این بیماری ها در جوانانی که رژیم های سخت می گیرند، خیلی کم به خودشان فکر می کنند، تحت فشار روانی هستند یا از بچگی چاق بوده اند، شایع تر است.

مواد مخدر، روان گردان ها و الکل
بعضی جوانان به سراغ تجربه مواد مخدر یا الکل می روند اما استفاده منظم از اینها در این سنین کمتر اتفاق می افتد. مصرف حشیش برای جوانان، مشکلات ذهنی به وجود می آورد و خطر ابتلا به شیزوفرنی را دوبرابر می کند. الکل مهم ترین ماده ای است که برای جوانان مشکل ساز می شود. اگر والدین متوجه تغییر ناگهانی یا شدید در رفتار فرزند جوانشان بشوند حتما باید احتمال مصرف مواد مخدر یا الکل را در نظر بگیرند. پس پدر و مادرها باید در این زمینه ها اطلاعات کافی داشته باشند. اما اگر پدر یا مادری زمانی این مواد را مصرف می کرده باید چه جوابی به فرزند جوانش بدهد صادق باشید و خطرات این مواد را شرح بدهید و نیز تاکید کنید مواد شیمیایی که این روزها تولید می شوند اثری به مراتب مخرب تر بر جسم و ذهن مصرف کنندگان می گذارند.

سوءرفتار
بدرفتاری جسمی، عاطفی یا جنسی ممکن است برای نوجوانان و جوانان رخ بدهد که خود ممکن است منجر به یکی از مشکلات پیش گفته بشود. اگر چنین مشکلی در خانواده ای وجود داشته باشد حتما نیاز به مشاوره تخصصی است.

بیماری های ذهنی
کمتر اتفاق می افتد که تغییرات رفتاری یا حالات روحی سرآغاز اختلالات جدی روانپزشکی باشد. با اینکه رایج نیست اما جنون و شیزوفرنی ممکن است نخستین بار در سال های اولیه جوانی خود را نشان بدهد. انزوای بیش از حد ممکن است نشانه شیزوفرنی باشد البته معمولا برای چنین رفتاری در این سنین توضیحات دیگری هم هست. والدینی که نگران چنین احتمالاتی هستند باید با پزشک مشورت کنند.

شوک والدین
وقتی والدین تازه با رفتار های خاص دوران جوانی برخورد می کنند، وقتی بگو مگوها آغاز می شود و جوان بیشتر زمان خود را بیرون از خانه و با دوستان و هم سن و سال هایش می گذراند، پدر و مادرها برای نخستین بار احساس می کنند مهم ترین فرد زندگی فرزندشان نیستند. این حس ناخوشایند گذرا است ولی مدتی می گذرد تا والدین به شرایط جدید خو بگیرند. اما خبر خوب اینکه تحقیقات جدید نشان داده اغلب جوانان، به رغم رفتار هایشان، والدین خود را دوست دارند و فکر می کنند روابطشان با آنها به مرور بهتر خواهد شد.

توصیه های مهم
حسود نباشید
ممکن است اوقات خوش و فرصت هایی که جوانان دارند باعث شود پدر و مادرها احساس پیری بکنند. قدرت جسمی آنها درست وقتی زیاد شده که قدرت شما در حال کاهش است. ممکن است سوخت پنهان تمامی مشاجره ها و مشکلات شما حسادت باشد.

خانه را امن کنید
جوانان به دنبال کشف زندگی هستند اما نیاز به پایگاهی دارند که برگردند. خانه باید جای امنی باشد که جوان دوست داشته باشد به آنجا برگردد، جایی که از او حمایت می شود، از او مراقبت می شود و او را مهم می شمارند.

حمایت دوجانبه
پدر و مادر باید پیش از هر چیز بین خودشان درباره ارزش ها و مقررات اولیه به تفاهم برسند و بعد در اجرای آنها یکدیگر را پشتیبانی کنند. جوان معمولا از پدر و مادری که مدام با هم درگیر می شوند و همدیگر را تخریب می کنند حساب نمی برد. دام متداولی که پدر و مادرها گرفتار آن می شوند همدست شدن با فرزندشان علیه دیگری است. این کار معمولا منجر به مشکلات دائم می شود.

مهارت گوش دادن
بزرگسالان باید چشمه پند و اندرز، همدلی و امنیت باشند. جوان باید مطمئن بشود پدر یا مادرش یک دفعه برای قضاوت، انتقاد یا یک نصیحت ساده از کوره در نمی رود. گوش دادن نخستین مهارت لازم است.

مقررات
جوان هر قدر هم که رشد سریعی داشته باشد پدر و مادر باید حامی او باشند و به همین علت باید تصمیم بگیرند که قوانین اولیه چه باشند. درست است که ممکن است جوان با وضع این قوانین مخالفت کند اما اینها برای امنیت او لازم هستند. قوانین باید واضح باشند و به همه افراد خانواده تفهیم شوند البته جایی که امکانش هست باید با خود جوان هم توافق کرد. قوانین باید منطقی و محکم باشند اما آن قدر سختگیرانه نباشند که جوان از آن زده بشود. نباید برای همه چیز قانون وضع کنید. بعضی موارد قابل مذاکره هستند و بعضی دیگر را باید به خود جوان واگذار کرد. تحریم هایی مثل منع خروج از خانه فقط وقتی کارساز است که از قبل به آن فکر شده باشد. اگر نمی خواهید چنین کاری بکنید حرفی از آن به میان نیاورید. برعکس پاداش برای رفتارهای خوب در این بین هم اهمیت دارد.

مدیریت اختلاف نظرها
جوانان خانواده باید در وضع قوانین خانه مشارکت کنند. آنها هم مثل هرکس دیگر اگر دلیل منطقی ببینند و کارساز بودن آن را لمس کنند، بیشتر به قانون پناه می برند. اگر جوانی نسبت به قوانینی که در خانه برای او اعمال می شود اعتراض داشته باشد حتما بعضی قوانینی که برای خواهر و برادر کوچکش وضع شده، به نظرش مفید می آید. اگر جوان در قوانین خانه مشارکت نمی کند حتما با وضع آن از طرف شما مشکل دارد و بهتر است او را هم در این کار شریک کنید. والدین باید موضع گیری خود را انتخاب کنند. خیلی کارهایی که جوانان انجام می دهند ناراحت کننده است همان طور که احتمالا کارهای والدین آنها را ناراحت می کند اما همه این کارها ارزش جار و جنجال ندارند. معمولا صرف وقت برای تحسین تصمیم گیری ها یا رفتارهای شایسته و بجا بهتر است. بدترین عادت ها هم وقتی والدین به آنها عکس العمل نشان ندهند خود به خود از بین می روند.

تنبیه بدنی را فراموش کنید
با اینکه ثابت شده تنبیه بدنی کمکی نمی کند هنوز بسیاری از مردم گاه گاهی بچه ها را کتک می زنند. اگر چنین کاری را با جوانان هم انجام بدهید به او یاد می دهید خشونت روش پذیرفته شده ای برای حل مشکلات است و او حتما وقتی بزرگتر هم شد این روش را به کار می برد. از طرفی جوان قدرت بدنی بالایی دارد و تنبیه بدنی در این سن به چرخه دعوا و مرافعه تبدیل می شود، شما او را می زنید، او شما را می زند و همچنان ادامه می یابد.

الگو باشید
درست است که جوان در این سن مستقل تر شده است اما هنوز خیلی چیزها را درباره رفتارهایش از پدر و مادر یاد می گیرد. اگر می خواهید دروغ نگوید خودتان دروغ نگویید، اگر می خواهید سیگار نکشد خودتان سیگار نکشید. اگر می خواهید مهربان و بخشنده باشد خودتان این طور باشید. «آن کاری را که می گویم بکن نه آن کاری را که می کنم.» هیچ اثری ندارد.

سپاسگزاری
اگر فرزند جوان شما آن قدر که انتظار دارید سپاسگزار نیست نگران نباشید. خیلی خوب بود اگر این طور بود اما احتمالا تا وقتی که خودش بچه دار نشود نمی فهمد کار شما چقدر سخت و دشوار بوده است.

کمک بگیرید
گاهی اوقات تمام این توصیه ها هم کاری از پیش نمی برند و شما و فرزند جوانتان با هم نمی سازید. گاهی نگرانی ها درباره تغییرات جسمی دوره جوانی، اینکه زود اتفاق افتاده اند یا دیر شده اند، یا روابط او با دوستانش تمامی ندارند. در این جور موارد با پزشک مشورت کنید. اگر در خانواده ای جو خشونت حاکم است، والدین همدیگر را کتک می زنند، بچه ها همدیگر را کتک می زنند، بچه ها والدین را می زنند یا والدین بچه ها را می زنند حتما از مشاور خبره کمک بخواهید. هنگامی که در تحصیل مشکلی رخ می دهد مسلما معلم ها منبع اطلاعاتی خوبی هستند. معلم شاید مشاوره تحصیلی را پیشنهاد کند. روانشناس تشخیص می دهد آیا مشکل خاصی در یادگیری وجود دارد یا نه. در موارد درگیری های ذهنی هم مشاور کمک خوبی است.
جوانانی که بیش از چند ماه در معرض آشفتگی و اضطراب قرار می گیرند یا افسردگی، اختلال تغذیه یا مشکلات رفتاری دارند نیز معمولا به کمک حرفه ای نیاز دارند.

rc psych.ac.u:kمنبع

شرایط انتخاب دوستان

شرایط انتخاب دوستان
سؤال اساسی در ارتباط با انتخاب دوست،چگونگی (دوست یابی) است. قطعاً شما نیز علاقه مندید بدانید که یک دوست شایسته چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا با آگاهی کامل از آنها دوستانی را در زندگی برگزینید.
در این مقاله به بیان شرایط و صفات دوستان پسندیده خواهیم پرداخت. امید است با مطالعه ی صفحات آینده با اطمینان خاطر بتوانید دوستانی لایق برای خود انتخاب کنید.
 

1- ایمان و پارسایی
ایمان و پارسایی از ویژگیهای مهم یک دوست است زیرا یک انسان موحّد که دین را با جان و وجود پذیرفته و به وجود بهشت و جهنّم عمیقاً باور دارد و از زوال دنیا و بقایای جهان آخرت نیز آگاه است،به خوبی می داند تنها از راه عبودیت و بندگی است که می تواند سعادت دو جهان را کسب نماید. حال چگونه ممکن است چنین کسی،دوستانی داشته باشد که اعتقادی به دین- در فکر- و نشانی از بندگان خدا- در عمل- نداشته باشند؟
آیا در فراز و نشیب زندگی این جهان که حاصل اندیشه و کردار ما در آن،سرنوشت ابدی ما را در آن جهان رقم می زند،می توان کسی را به رفاقت برگزید که غیر از دنیا زدگی و هواپرستی چیز دیگری در شخصیت او نقش نداشته است؟
روشن است که انسان خردمند بویژه یک فرد مسلمان به حکم قرآن و عترت و عقل هرگز این گونه اشخاص را برای دوستی انتخاب نمی کند بلکه برای رشد و ترقی نفس خود دوستانی را انتخاب می نماید که در حدّ امکان از ایمان و پارسایی بالایی برخوردار باشند. زیرا او به یقین می داند که نتیجه ی دنیاپرستی و بی دینی و بی اعتقادی به ماورای طبیعت آن است که نهال لرزانی به نام دوستی بر اساس منافع دنیوی شکل گیرد در حالی که این نوع از دوستی نه تنها پایدار نخواهد ماند بلکه ثمره و بهره ی مناسبی نیز برای شخص به همراه نخواهد داشت و چه بسا میوه های تلخ و شومی نیز برای صاحب آن به بار آورد.
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها،مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودت با کافران و مشرکان و منافقان بر حذر می دارد.
(لا یَتَّخِذِ المُؤمِنُونَ الْکافِرینَ أوْلیاءَ مِنْ دُونِ المُؤمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذالِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَی ءٍ إلا أنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقیهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ إلَی اللهِ الْمَصِیر). (1)
افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان،کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند هیچ رابطه ای با خدا ندارد.
در این آیه خداوند تبارک و تعالی مؤمنان را از دوستی با کافران به شدّت نهی می کند. زیرا این دوستی ها عمدتاً جز به خاطر کسب قدرت و ثروت صورت نمی گیرد. واضح است که همه ی اینها در دست خداست؛پس چه سود از دوستی با کسانی که خود نیز در کسب آن امور محتاج دیگران هستند. در واقع قرآن در اینجا یک درس مهم سیاسی اجتماعی به مسلمانان می دهد و آن این است که هرگز بیگانگان را به عنوان دوست و حامی خود نپذیرید. تاریخچه ی استعمار گویای آن است که ظالمان استعمارگر همیشه در لباس دوستی و دل سوزی و اظهار محبت ظاهر شده و در نهایت بر آن جامعه تاخته و هر چه بود به یغما برده اند.
در بسیاری از روایات هم به خاطر این دوستی ها اشاره شده است. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هر کس را دیدید که دوستی و دشمنی اش به خاطر دین نبود،بدانید که او دین ندارد. (2)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: از مستحکم ترین دستاویزهای ایمان آن است که به خاطر خدا و در راه دوستی او دوست بداری و به خاطر خدا دشمن بداری.
در مقابل این نوع رفاقتها که به شدت نهی شده است،رفاقت و دوستی با اهل ایمان و تقوی است. اینجاست که صحنه ی بالاترین موفقیت های صاحبان خرد و اندیشه است؛آنان که دانسته و توانسته اند از عالم گسترده ی دنیا نخبگانی را گلچین کنند.
روایات زیادی در تشویق و توصیه به این گونه از دوستی و دوست گزینی آمده که علاوه بر بیان اهمیت آن،مردم را ترغیب می کند تا پیوسته با اهل ایمان طرح دوستی و رفاقت بریزند.
قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم):
اَلْمُؤمِنُ لِلْمُؤمِنِ کَالْبُنیَانِ یَشُدُّ‌ بَعْضُهُ بَعْضاً. (3)
افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزای یک ساختمان هستند که جزیی از آن جزی دیگر را محکم نگاه می دارد.
همچنین آن حضرت ضمن این که مؤمنان را هم چون یک روح می داند، (4) در وصف دوستان مؤمن می فرماید:
مَثَلُ الْمُؤمِنِ فِی تَوادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ کَمَثَلِ الْجَسَدِ إذَا اشْتَکی بَعْضُهُ تَداعی سائِرَهُ بِالسِّهَرِ وَ الحِمی. (5)
مَثَل افراد با ایمان در دوستی و نیکی با یکدیگر هم چون اعضای یک پیکر است که چون بعضی از آن رنجور شود و به درد آید،اعضای دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود.

2- عقل
عقل نیرویی است که انسان به وسیله ی آن،حقایق عالم را درک می کند. امام صادق (علیه السلام) در تعریف عقل می فرماید:
ألْعَقْلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنان. (6)
عقل چیزی است که به وسیله ی آن خدا پرستش می کند و بهشت به دست می آید.
مرحوم علامه طباطبایی هم در تفسیرالمیزان در تبیین معنای عقل چنین می گوید: عقل نیرویی است که به وسیله ی آن انسان به حق و حقیقت شناخت پیدا می کند. (7) عقل چراغ هدایت و سرمایه ی بی نظیر درونی است که اختصاص به انسان دارد و خداوند تبارک و تعالی آن را به درستی درک کند و آن گونه تدبیر و اندیشه نماید که او را به سر منزل سعادت برساند.
شخصیت و ارزش هر فرد به میزانی است که از عقل بهره مند است. در قرآن و روایات،عقل بسیار ستوده شده است تا آنجا که به فرموده ی اولین امام معصوم (علیه السلام):
لا غِنیً کَالْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ کَالْجَهْل. (8)
هیچ ثروتی چون خرد و هیچ فقری چون نادانی نیست.
عقل معیار سنجش خوب و بد است. اصولاً ثواب و عقاب الهی که در آخرت به انسان تعلق می گیرد بر پایه ی معیار عقل و در ارتباطِ موجود میان دین و عقل قرار دارد. مثلاً قرآن از زبان اهل جهنم می گوید: (اهل آتش به نگهبانان جهنم گویند اگر ما گوش شنوا داشتیم و از عقل خویش استفاده می کردیم از اهل آتش نبودیم). (9)
بداند شناسنده ی نیک و بد
که چیزی نباشد ورای خرد
خرد جانفروز و خرد دلگشای
خرد دستگیر و خرد رهنمای
خرد دور دارد ز کبر و منی
خرد ره نماید سوی روشنی
خرد باز دارد ز ناخوب کار
خرد راه جوید سوی کردگار
اگر پیر باشد کسی ور جوان
خرد دارد آموزگار روان
خرد بر تو آسان کند کارِ سخت
خرد داردت شاد و پیروزبخت (10)

3- حریص نبودن به دنیا
برخی به اشتباه چنین پنداشته اند که دنیا به کلّی ناپسند و مذموم است. اما نخست باید دید منظور از دنیا چیست و چه بخشی از آن پسندیده نیست و کدام قسمت آن مذموم است؟ و چرا؟
حقیقت امر این است که منظور از دنیا،این جهان مادّی و به اصطلاح همین سرای طبیعت است؛و به تأکید باید گفت دنیا به خودی خود نه تنها بد نیست بلکه به فرموده ی پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) دنیا مزرعه ی آخرت است. (11)
دنیا بستر خوبی برای تحصیل کمال و رسیدن انسان به مقامات بلند انسانیت است. یعنی آدمی با استفاده از نیروی (اختیار) با اتّکا به نیروی ایمان،مسیر تکامل را طی می کند و می تواند دنیا و آخرتی آباد برای خود برگزیند.
بنابراین اگر مواهب و نعمت های دنیا وسیله ای برای رسیدن به ارزشهای والای انسانی و سعادت جاودان باشد،چنین دنیایی هرگز بد نیست بلکه پلی است برای رسیدن به اهداف بزرگ و والا.
اما آنچه در مذمت دنیا آمده در واقع درباره ی دنیایی است بی هدف و بی نتیجه،و یا دنیایی که خودش هدف آدمی قرار گیرد و به عبارت دیگر این که هدف غایی و نهایی او دنیا باشد و بس. این دنیا و چنین نگاهی به دنیا مردود است.
لا خَیْرَ فی دُنْیا لا تَدَبُّرَ فیها. (12)
دنیایی که در آن فکر و اندیشه نباشد و هدف والایی از آن تعقیب نشود،خیری در آن نیست.
قرآن کریم می فرماید:
وَ مَا الْحَیوهُ الدُّنیَا إلا مَتاعُ الْغُرُور. (13)
مفهوم این سخن قرآنی که (زندگی دنیا متاع غرور است) آن است که دنیا وسیله و ابزاری برای فریب کاری خود و دیگران می باشد. بدیهی است این حالت در مورد کسانی صادق است که دنیا را هدف نهایی خود قرار دهند و به آن دل ببندند و آخرین درجه ی آرزوی شان وصول به آن باشد و از همین رو حرص به دنیا داشته باشند. این دنیا مذموم است زیرا طالبان آن بدون توجه به فنای این جهان تمام همّ و غمّ خود را در رسیدن به آن قرار می دهند.
از طرفی از آنجا که دوستی های شایسته به دنیا محدود نمی شود و ارزش ونتیجه ی نهایی دوستی برای مؤمنان در آخرت گرفته می شود لذا برادران مؤمن باید دوستانی را برای خود انتخاب کنند که حریص به دنیا نباشند.
روشن است کسانی که حریص به دنیا باشند و بالاترین آرزوی شان رسیدن به مطامع دنیوی باشد بالأخره در جایی که ادامه ی دوستی با منافع دنیوی آنها منافات داشته باشد از دوستی دست برداشته و ما را رها می کنند. اینان در طلب دنیا حد و مرزی نمی شناسند؛همان گونه که در حدیث شریف آمده است:
مَنْهُومانِ لا یَشْبَعَانِ طالِبُ عِلْمٍ وَ طالِبُ دُنْیَا. (14)
دو کس سیری ندارند: طالب علم،و طالب دنیا.

4- اعتدال و میانه روی
آیا به راستی هرگز به این نکته فکر کرده اید که چرا میانه روی در زندگی ما کمتر به چشم می خورد؟ متأسفانه باید گفت که در قشر وسیعی از جامعه،خصوصاً در میان جوانان معمولاً احساسات و عواطف تعیین کننده ترین عامل در شکل گیری نحوه ی رفتار فرد هستند. بر همین اساس آنان در بسیاری از مسایل اجتماعی و از جمله در دوست یابی دست خوش احساسات شده و عواطف حاکم بر عقل آنان می گردد؛در نتیجه از مرز اعتدال و میانه روی خارج شده و در دوستی دچار تفریط و افراط می شوند. البته طبیعی است که احیاناً در ابتدای دوستی یک نوع محبت و انس وافر احساس می شود که به غلط این تصور را ایجاد می کند که گویا به مرتبه ی والایی از همدلی و هم فکری رسیده است امّا در ادامه ی کار مشاهده می شود که نه تنها چنین تصوری حقیقت نداشته است بلکه مشکلات تازه ای نیز فرا روی او قرار گرفته است. اما اسلام که دین اعتدال ومیانه روی است اکیداً دستور می دهد که از مرز اعتدال خارج نشوید.
(وَ کَذَلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً). (15)
این گونه شما را مردمی میانه رو قرار دادیم تا الگویی پسندیده برای ملتهای دیگر باشید همان گونه که پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) الگویی پسندیده برای شماست.
قرآن کریم مسلمانان را در تمامی مسایل اجتماعی و انفرادی به عقل و تدبر و میانه روی سفارش کرده است. در دوستی هم با آن همه تأکید و سفارش که بر آن دارد اما طرح دوستی را بر پایه ی اعتدال و میانه روی امضا می کند. اسلام توصیه می کند که در دوستی و رفاقت با دیگران نه آن چنان باشیم که هم چون بیگانگان با یکدیگر رفتار کنیم و خود را نسبت به آداب و حقوق دوستی بی اعتنا نشان دهیم و نه آن چنان که تمام اسرار زندگی خود و خانواده ی خود را برای آنان نمایان کنیم بلکه می باید در دوستی ها روش صحیح و پسندیده ی میانه روی را سرمشق خود قرار دهیم و از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزیم؛چنان که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
أحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْناً ما عَسی أنْ یَکُونَ بَغیضُکَ یَوْماً ما وَ أبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْناً ما عَسی أنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْماً ما. (16)
دوست خود را در حدّ اعتدال دوست بدار چرا که ممکن است روزی دشمنت شود و دشمنت را نیز در همین حد دشمن بدار زیرا ممکن است روزی دوستت شود.
و امیر مؤمنان علی (علیه السلام) هم چنین فرمود: اگر خواستی پیوند برادری و رفاقت را ببُری جای دوستی برایش باقی گذار که اگر روزی خواستی باز گردد و بار دیگر با تو دوست شود،بتواند چنین کند. (17)

5- آیینه بودن
یکی از ویژگیهای دوستان با وفا و صمیمی آن است که در سلوک و معاشرت با یکدیگر آن چنان از نظر روحی به یکدیگر نزدیک هستند که حتی کمترین و ظریف ترین نکات مثبت و منفی وجود هر یک از دید طرف مقابل پنهان نمی ماند. و در یک کلام هم چون آیینه ای برای دوست خود می باشد. چه زیبا فرمود پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) که:
اَلْمُؤمِنُ مِرآهُ الْمُؤمِن. (18)
مؤمن آیینه ی برادر مؤمنش می باشد.
دوست واقعی،صفات پسندیده ی دوست خود را به دیده ی قبول می نگرد و او را نسبت به آنها کاملاً تشویق می کند و با تدبیر خود او را یار و مددکار است تا روز به روز در آن خصلت های نیکو بهتر و موفق تر باشد و در مقابل اگر کوچکترین لغزش و خطایی در وجود دوست خود ببیند مثل آن است که این نقطه را در آیینه ای شفّاف دیده باشد،بلافاصله آن را به وی تذکر می دهد و در صدد مخفی نمودن آن از دیگران و زدودن آن عیب بر می آید. در واقع او لغزش و عیب دوست خود را لغزش و عیب خود دانسته و تمام همت خود را صرف کمک به او در برطرف کردن آن می کند اما نه از سر عیب جویی و استهزا که صفت اشرار و منافقان است بلکه به نیّت اصلاح و خیرخواهی.
آری دوست واقعی آن است که اگر از برادر مؤمن خود خطا و اشتباهی ببیند،آن را به او یادآور شود نه این که از کنار آن بگذرد و یا آن طور که سیرت چاپلوسان و متملّقان است از آن تعریف کند. زیرا چه بسا با چنین رفتاری،آن صفت سالهای سال در او باقی بماند و از آن غافل باشد. حال اگر خطای فرد نه یک خطای معمولی بلکه خطایی باشد که به لحاظ شرعی مورد مذمّت و نهی قرار گرفته باشد،بر شخص (دوست) واجب است که از باب امر به معروف آن را به او گوشزد کند و از انجام آن بر حذر دارد و چنان که یک ضعف اخلاقی را در دوست خود ملاحظه می کند از آنجا که آیینه ی دوست خود است باید تذکر دهد تا آن عیب از او برطرف شود که این خود بهترین نوعِ دوستی است؛همچنان که امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
أحَبَّ النّاسِ إلَیَّ مَنْ أهْدی إلَیَّ‌ عُیُوبی. (20)
بهترین دوستان من کسانی هستند که عیوب مرا به من تذکر دهند.
و نیز حسن بن علی (علیه السلام) می فرماید:
مَنْ أحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَنْ أبْغَضَکَ أغْراکَ. (21)
دوست واقعی تو کسی است که تو را از بدیها باز دارد و دشمنت کسی است که تو را به بدیها و شرارت تحریک کند.
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حَسَن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشمِ ناپاک
تا عیب مرا به من نماید (22)

6- اخلاق نیکو
حسن خلق آن است که فرد به اخلاق و صفات پسندیده ی انسانی و اسلامی مزیّن شده باشد و با خوی خوش،اخلاق نیکو و اعمال و کردار خود را تطبیق دهد و نحوه ی برخورد و روابط خود را با دیگران تنظیم کند.
اهمیت این خصیصه به قدری است که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را چنین توصیف کرده:
(وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم). (23)
ای پیامبر در حقیقت تو به خُلقی نیکو و عظیم آراسته ای.
از سوی دیگر آن حضرت نیز هدف از بعثت خود را تمام مکارم اخلاقی معرفی فرموده است که:
بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الأخْلاق. (24)
و ارزش بشر را به پنج چیز دانسته است: دین ، عقل ، حیا ، حسن خلق و ادب.
این مطلب به روشنی در همه جا هویدا است که موفق ترین اعضای یک جامعه کسانی هستند که از اخلاق نیکو برخوردارند. اینان هستند که در قلوب جامعه جای دارند و می توانند مؤثرترین افراد در جامعه باشند. اخلاق نیکو در تسکین دردها- چه دردهای جسمی و چه دردهای روانی- تأثیرگذار است تا آن حد که می تواند معالجه ی بیماریها را تسریع کند. به همین لحاظ از شرایط لازم برای یک پرستار،داشتن خلق نیکوست. زیرا پرستار با خوش خلقی می تواند مؤثرتر از هر داروی ظاهری،آرامش را به روح بیمار تزریق کند.
یکی از ویژگیهای دوستان شایسته،داشتن اخلاق نیکو است. زیرا آنان که پیمان رفاقت و انس و محبت با دیگران بسته و به دست محنت یکدیگر را برای یک دوستی پایدار فشرده اند،تنها با اخلاق نیکو و خوشرفتاری است که می توانند دوستی هایشان را حفظ و تقویت کنند.
من ندیدم در جهانِ جست و جو
هیچ اهلیّت به از خُلق نکو

7- آزمایش
پس از بیان شرایط دوستی و این که چه کسانی را باید جهت معاشرت و دوستی بپذیریم،این سؤال مطرح می شود که: چگونه می توان از وجود صفات مورد بحث در شخص مورد نظر اطمینان حاصل کرد و دانست که آیا انتخاب انجام شده انتخاب صحیحی بوده است یا نه؟
در جواب باید گفت که اسلام برای این منظور،راه را روشن کرده و دستورالعمل لازم را ارایه فرموده است. اسلام یکی از شرایط انتخاب دوست را آزمایش شخص مورد نظر قرار داده و دوستی بدون آزمایش را صحیح ندانسته است.
قال علی (علیه السلام):
مَنْ إتَّخَذَ أخاً بَعْدَ حُسْنِ الإختِبَارِ دامَتْ صُحْبَتُهُ وَ تَأکَّدَتْ مَوَدَّتَهُ وَ مَنْ إتَّخَذَ مِنْ غَیْرِ اخْتِبارٍ ألْجَأهُ الإضْطِرارُ إلی مُرافَقَهِ الأشْرار. (25)
امام علی (علیه السلام) می فرماید:
کسی که پس از آزمایش دوستی برگزیند رفاقتش پایدار و مودّتش استوار خواهد ماند و کسی که ناسنجیده و بدون آزمایش با دیگران پیمان دوستی بندد ناچار به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن در می دهد.
پروین نشان دوست درستی و راستی است
هرگز نیازموده کس مدار دوست
پس اگر بخواهیم در زندگی دوستانی داشته باشیم که در سعادت و تکامل مادی و معنوی ما مقید باشند باید ملاکها و شرایط گزینش را در نظر بگیریم که ایمان و پارسایی،عقل،اعتدال و میانه روی،آیینه ی یکدیگر بودن،اخلاق نیک و حرص به دنیا نبودن از لوازم حتمی آن می باشد.

پی نوشت ها:

1. سوره ی آل عمران،آیه ی 28.
2. بحارالانوار،ج61،ص 150 .
3. جامع الاخبار،ج1،ص 85.
4. اَلْمُؤمِنُونَ کَالنَّفسِ الْواحِدَه.
5. بحارالانوار،ج11،ص 150 .
6. اصول کافی،ج1،ص 11.
7. تفسیرالمیزان،ج17،ص266.
8. نهج البلاغه،حکمت 51.
9. سوره ی ملک،آیه ی 10 ؛ و قالوا لو کنّا نسمع أو نعقِل ما کنّا فی أصحاب السّعیر.
10. قانعی طوسی.
11. عوالی الآلی،ج1،ص 266.
12. بحارالانوار،ج1،ص 174.
13. سوره ی آل عمران،آیه ی 185.
14. بحارالانوار،ج2،ص34.
15. سوره ی بقره،آیه ی 143.
16. نهج الفصاحه،حرف الف،شماره ی 74.
17. نهج البلاغه،کلام 31.
18. گلستان سعدی،باب هشتم،در آداب صحبت.
19. بحارالانوار،ج77،ص 271.
20. بحارالانوار،ج78،ص 249.
21. بحارالانوار،ج78،ص 90 .
22. سعدی.
23. سوره ی قلم،آیه ی 4 .
24. بحارالانوار،ج70،ص 372 .
25. غررالحکم،ص 416.

نویسنده: غلامرضا بهرامی