مراحل آشنایی پیش از ازدواج

مراحل آشنایی پیش از ازدواج

امام صادق(علیه السلام) به مردى که در آستانه ازدواج بود فرمود:
اُنظُر أیْنَ تَضَعُ نَفْسَکَ وَ مَنْ تشرکه فی مالِک و تطّلعُه على دینک و سِرّک...؛
قبل از آن‏که براى ازدواج اقدام کنى جوانب کار را با دقّت بررسى کن و ببین که مى‏خواهى خودت را در چه موقعیّتى قرار بدهى و چه کسى را شریک مال خود مى‏سازى و چه کسى را نسبت به اعتقادات و اسرار خود، آگاه مى‏کنى؟! (1)
در فصل قبل به این نتیجه رسیدیم که شناخت دقیق و انتخاب آگاهانه و با اختیار و آزادى، اساس ازدواج پایدار و موفق است. حال در پى پاسخ به این سؤال هستیم که چگونه به چنین شناختى برسیم و زندگى نوین همراه با خوشبختى را پى‏ریزى کنیم.
براى دستیابى به شناخت صحیح نسبت به طرف مقابل و چگونگى شکل‏گیرى خانواده جدید، مراحلى به ترتیب زمانى و منطقى با شرح لازم پیشنهاد مى‏شود تا در دو دوره قبل و بعد از خواستگارى اجرا شود.
قبل از بیان مراحل، تذکر چند نکته ضرورى است:
مراحل آشنایى طرفین، در ضمن دیگر مراحل مقدماتى ازدواج بیان شده‏است تا مطالب از جامعیّت نسبى برخوردار شود.
به حسب ترتیب زمانى و منطقى، ورود به هر مرحله جدید، منوط به موفقیت مرحله قبل است.
مى‏توان ادّعا کرد که دین اسلام، به طور منحصر به فرد، براى حیثیّت شخصى و خانوادگى آحاد جامعه، حرمت و قداست فراوانى قائل شده و بسیارى از مقررات را بر محور حفظ آبروى اشخاص استوار کرده‏است و از آن‏جا که ممکن است یکى از طرفین به هر دلیلى از ادامه مراحل منصرف شود؛ پس سزاوار است که اولیاى طرفین زمینه‏هایى فراهم آورند که حتّى‏المقدور همه مراحل آشنایى در فضایى محرمانه‏تر و به دور از دید و نظر همسایه‏ها و دیگر بستگان طى شود و همه یافته‏ها را « راز ناگفتنى» قلمداد کنند.
گفتنى است رعایت کتمان ، با نظرخواهى و مشورت که از جایگاه برجسته‏اى در تشکیل خانواده برخوردار است ، منافاتى ندارد.
اساس این نوشتار برمعرفى فرهنگ «بایسته و شایسته» اسلامى درخصوص تشکیل خانواده است نه ارائه گزارش از «آنچه هست». پس غیرمتداول بودن و سابقه نداشتن بعضى مراحل در فرهنگ کنونى جامعه نباید ما را نسبت به حقانیت و تأثیر آن مرحله دچار تردید کند.
دوره پیش از خواستگارى

مرحله اوّل: کسب دانش خانوادگى
 
ولاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ...؛
چیزى را که به آن علم ندارى، دنبال مکن. (2)
برحسب کلام خداوند که پیروان خود را از اقدام ناآگاهانه برحذر مى‏دارد و آنان را به سوى «علم» فرا مى‏خواند، بر هر دختر و پسرى لازم است که با مطالعه کتاب‏هاى معتبر و دریافت تجربه‏هاى موفق دیگران در زمینه «خانواده» و شرکت در جلسات آموزشى، خود را به روشنایى دانش برسانند و از تاریکى‏هاى جهل و تقلید و الگو پذیرى‏هاى باطل برهانند.
دختر و پسرى که جایگاه با اهمیت خود را در خانواده بشناسند و از حقوق خانوادگى و احکام ویژه آن و نیز از وظایف خود نسبت به طرف مقابل و «بایدها و نبایدها»ى دوره «آشنایى اوّلیّه تا فرزنددارى» آگاه باشند، کم‏تر دچار شکست خواهند شد.
جوانى که علت‏ها و عوامل موفقیت یا تلخ کامى‏هاى خانوادگى را مى‏داند. و تجربه دیگران را محترم مى‏شمارد، مى‏تواند قدرت تجزیه و تحلیل امور خانوادگى و پیش‏بینى خطرهاى احتمالى را در خود قوى سازد و از ابتدا راه عذرهاى غیر موجّهى همچون «نمى‏دانستم»، «گول خوردم»، «کسى به من گوشزد نکرده بود»، «فکرش را نمى‏کردم»، «اى کاش...» را به روى خود ببندد و با درایت و هوشیارى ، قدم به مراحل تشکیل خانواده بگذارد.
در پرتو همین آگاهى، جوان مى‏تواند معیارهاى متناسب با موقعیت خود را براى گزینش همسر تعیین و فهرستى از شرایط، شاخص‏ها و بایستگى‏ها را فراهم کند که در مرحله دوم به توضیح آن مى‏پردازم.
به دوستان جوان توصیه مى‏شود علاوه بر افزایش سطح آگاهى نسبت به کلّیّات معارف اسلامى و اخلاق اجتماعى و مطالعات سیاسى - اجتماعى، به بررسى ارزش و ضرورت خانواده، هدف از تشکیل خانواده، وضعیّت خانواده در اسلام و جوامع غیر اسلامى، علل طلاق و ستیزهاى زناشویى، ضرورت ازدواج، اهداف و مزایاى ازدواج، عوامل موفقیت ازدواج، (3) تأثیر بزرگان خانواده و استقلال رأى ، مَهر ، (4) جهیزیه ، شیوه صحیح خواستگارى ، حقوق زن و شوهر در مراحل قبل از عقد و در حین عقد و پس از آن، (5) متن عقد و سند ازدواج ، (6) شروط ضمن عقد ، (7) تمهیدات پذیرش فرزند ، صله رحم و دیگر امور ذى ربط بپردازند.

مرحله دوم: تعیین معیار
 
داشتن هدف مشخص، لازمه زندگى هر موجود زنده است؛ ولى در تبیین جایگاه «معیار» ، به نظر مى‏رسد همان‏گونه که هر کارفرما براى تهیه واحد مسکونى ، کمّ و کیف ساختمان مطلوب خود را براى معمار بیان مى‏کند تا معمار بر طبق همان نیاز و سلیقه عمل کند، در تشکیل خانواده نیز لازم است طرفین ، نوع نیاز و سلیقه شخصى را به صورت شفّاف و به عنوان شاخصِ مطلوبیت تعیین کنند و براساس همان شاخص‏ها حرکت را از نقطه «زندگى‏مجردى» آغاز و تا مقصد «زندگى خانوادگى» ادامه دهند.
تعیین شاخص براى گزینش همسر ، همانند داشتن چراغ روشن براى وسیله نقلیه در جاده تاریک است که عموماً اولیا و به خصوص جوانان نسبت به جایگاه این دو عنصر (هدف و معیار) در سرنوشت انسان بى‏توجه‏اند؛ زیرا چه بسیار خانواده‏هایى تشکیل مى‏شود که طرفین یا هدف مشخّصى از ازدواج ندارند و یا در اثر نداشتن معیار روشن ، به صورت تصادفى در زیر یک سقف قرار مى‏گیرند و در نتیجه، از استحکام لازم برخوردار نیستند و باکوچک‏ترین لغزشى سقوط مى‏کنند. بنابراین ، ازدواجى که فقط با معیار ناقص « زیبایى» یا «تمکّن مالى» شکل گرفته باشد، به پایدارى و موفقیت آن چندان امیدى نیست.
«معیار» در همه ابعاد زندگى دختر یا پسر قابل تعیین است؛ از جمله نسبت به میزان تدیّن ، افکار سیاسى – اجتماعى ، فرهنگ ملى و اقلیمى ، اصل و نسب خانوادگى ، خُلق و خو ، سطح تحصیلات ، توانمندى‏هاى فنّى – هنرى ، اندام و ظواهر جسمى ، سن و سال، (8) تمکّن مالى ، خویشاوند یا غیر خویشاوند بودن ، شغل ، اعتبار خانوادگى و اجتماعى ، سلیقه‏ها ، خانه دارى ، نحوه معاشرت ، حساسیت‏ها ، عواطف و غیره. پس سزاوار است هر جوان (دختر و پسر) از روى تدبیر و مآل اندیشى، با مطالعه کتاب‏ها و منابع معتبر و نیز مشورت و بهره‏گیرى از تجربه‏هاى دیگران، در هر یک از ابعاد زندگى طرف مقابل، داراى معیار باشد، تا همسر آینده خود را بر طبق همان معیارها گزینش کند.
براى عملى کردن این مرحله، هر یک از ابعاد ذکر شده را بر روى صفحه نوشته و خواسته‏هاى خود را پیرامون آن موضوع، مشخص مى‏کند؛ مثلاً در موضوع « میزان تدیّن» مى‏نویسد:
- همسرم باید کسى باشد که از روى عمد ، کار واجب مثل نماز و روزه را ترک‏ نکند؛
- دانسته و عمداً مرتکب گناه نشود؛
- طهارت و نجاست را رعایت کند؛
- در مسائل شرعى از مرجعى مشخّص تقلید کند؛
- از مصرف کردن اموال دیگران به خصوص اگر ناراضى باشند اجتناب کند؛
- اهل دروغ و غیبت نباشد؛
- مقیّد به پرداخت خمس و زکات باشد؛
- در آمد حلال داشته باشد.
یا پسر در زمینه « شغل» ، یکى از گزینه‏هاى زیر را مى‏نویسد:
- دوست دارم همسرم به صورت پاره وقت در بیرون از منزل کار کند؛ امّا در محیطى که همه همکارانش زن باشند؛
- دوست دارم خانم در داخل منزل ، فعالیت در آمدزا داشته باشد؛
- دوست دارم همسرم فقط به تحصیلات علمى بپردازد تا سطح آگاهى او افزایش یابد.
همچنین دختر نسبت به شغل همسر آینده، یکى از موارد زیر را انتخاب‏مى‏کند:
- اگر همسرم کارمند دولت باشد بهتر است؛
- همسرم نظامى باشد؛
- چند شغلى نباشد؛
- شغلى که زمان آن محدود به ساعاتى از روز باشد؛
- شغل، آزاد ولى شرافتمندانه و محترم باشد.

در تعیین معیار، چند نکته حایز اهمّیّت است:
 
1. هیچ دختر و پسرى، خویشتن را کمال یافته نپندارد و از معایب خود غافل نباشد؛ زیرا به فرموده امام على(ع): «مِنْ أشَدِّ عُیُوبِ المَرْءِ أن تَخْفى‏ علیه عُیُوبُه؛ از بدترین معایب شخص این است که عیب‏هاى خودش را نشناسد». (9)
2. از آن‏جا که در زندگى «دنیا» همگى در مسیر «تکامل» (حرکت از نقص به سوى کمال) هستند، یافتن همسرى که از همه جهات، کمال یافته باشد، یا غیر ممکن است یا بسیار دشوار و طاقت فرسا. یکى از محققان در مقاله‏اى مى‏نویسد:
غالب دختران و پسران جوان به دنبال همسرى مى‏گردند که از هر لحاظ به‏دلخواه آنان باشد. هیچ عیبى نداشته، سراپا حُسْن باشد؛ همسرى که سال‏ها در رؤیاهاى‏شان با او زندگى کرده و از بودن با او لذّت برده‏اند.
این قبیل آرمان گرایى در ازدواج، مخلّ بهداشت روانى و منشأ تنیدگى‏هاى فزاینده است. هم زن و هم شوهر بایستى این نکته را بپذیرند که همسر ایده‏آل اساساً وجود ندارد. هر کس داراى یک سلسله ویژگى‏هاى خوشایند و یک سلسله ویژگى‏هاى ناخوشایند (آن هم از زاویه دید ما) است و ما باید تصمیم بگیریم که آیا ویژگى‏هاى مثبت او از دید ما بر ویژگى‏هاى منفى برترى دارد یا نه. بدین ترتیب، انتظار ما از همسرمان کم‏تر شده، توقعاتى از همسرمان خواهیم داشت که او قادر به برآوردن آن‏هاست. (10)
3. وجه مشترک همه معیارها، تشابه، جور بودن و هم سطح بودن طرفین است که در متون اسلامى، از آن به «کُفوِیَّت» تعبیر شده‏است. محقق نامبرده در مقاله‏اش مى‏نویسد:
دختر و پسر بایستى از جنبه‏هاى مختلف با یکدیگر تشابه داشته باشند تا زندگى آن‏ها خوشایند و با دوام باشد. در زیر به پاره‏اى از این وجوه تشابه اشاره مى‏کنیم:
1. مذهب؛
2. فرهنگ؛
اگر دختر در خانواده‏اى بزرگ شده باشد که واجد ویژگى «زن سالارى» باشد و مرد در خانواده «مرد سالار» تحول یافته باشد، امکان زندگى خوشایند و مداوم کاهش مى‏یابد....
مردى که به خرافات خاص یک فرهنگ اعتقاد دارد نمى‏تواند زندگى راحتى داشته باشد؛ مگر این‏که با دخترى که داراى باورهاى مشابهى است ازدواج‏کند.
3. ویژگى‏هاى جسمانى از نظر رنگ پوست، قد و غیره؛
4. تحصیلات؛
5. طبقه اقتصادى - اجتماعى؛
هر چه سطح اقتصادى دو خانواده دختر و پسر به هم نزدیک‏تر باشد، امکان بروز تنیدگى‏ها بیش‏تر کاهش مى‏یابد....
6. هوش؛
7. سنخیّت شخصیّتى. (11)
کارشناس ارشد علوم تربیتى و مشاوره، آقاى محمدباقر نظرى، در همین خصوص مى‏گوید:
ازدواج، پیوند دو انسان است و آن‏دو باید در فرهنگ، اقتصاد، اندام، محیط زندگى، سواد و غیره با هم سنخیّت داشته باشند و این درسى است که «طبیعت» به ما مى‏دهد؛ زیرا در بین درختان میوه، آلبالو را به گیلاس پیوند مى‏دهند، امّا گردو با گیلاس قابل پیوند نیست؛ چون سنخیّت ندارند. این سنخیّتى که مورد تأکید اسلام است، عین عدالت است؛ زیرا به تجربه ثابت شده که ازدواج دو نفر با نداشتن سنخیّت، یا ازدواج ناپایدارى است و یا ثمره آن پیوند (فرزند)، ثمره مفیدى نخواهد بود.
یکى از کارشناسان ارشد روان‏شناسى در تحقیقى تحت عنوان «کبوتر با کبوتر، باز با باز» مى‏نویسد:
در تحقیقى که روى 1800 جوان انجام شد، این نتیجه به دست آمد که داشتن نگرش‏ها و ارزش‏هاى مشابه، جزء مهمى از روابط دوستانه و روبه رشد است؛ پرسش شوندگان در موضوع ازدواج پاسخ دادند ما سعى مى‏کنیم با فردى ازدواج کنیم که هر چه بیش‏تر شبیه خودمان باشد. (12)
4. هر چند که معیارها به حسب اختلاف سلیقه اشخاص، گوناگون است، امّا نباید از یاد برد که آن معیارها باید با وضع و موقعیّت فعلى سازگار باشد و از خیال بافى و ترسیم نقشه زندگى در فضاى رؤیایى و توأم با آرزوهاى دورودراز که احتمال تحقق آن ضعیف است، اجتناب شود. از امام على(ع) دراین خصوص روایت شده: «الْأَمَلُ خادعٌ غارُّ ضارُّ؛ آرزو، مکرکننده فریب‏دهنده زیان رساننده است». (13)
5. معیارها به شکلى تعیین شوند که در مرحله تحقیقاتِ میدانى، قابل بررسى و آزمون باشند؛ مثلاً «داشتن صفا و صمیمیّت» را نمى‏توان از معیارها برشمرد؛ چون قابل تحقیق نیست.
6. به آداب و رسوم اصیل و سنت‏هاى جامعه احترام گذاشته شود و در تعیین معیارها دخالت داشته باشند؛ زیرا آن سنت‏هایى که به گفته علاّمه شهید مطهرى، از معالى اخلاق و مجاهدات و مبارزات گذشته و از خصایص مقدس انسانى و تلاش‏هاى او براى حاکم ساختن عدل و نیکى و (فضایل) نشأت گرفته‏اند، حاصلشان زنده ماندن و حرکت و رفاه و شکوفایى ملت‏هاست. برخلاف آن سنت‏هایى که از جهل و دنیاپرستى و روابط ظالمانه اجتماعى سرچشمه مى‏گیرند؛ که نتیجه آن‏ها عقب ماندن، انحطاط، تحمیق و اسارت مردم است. (14)
7. بناى زندگى ساده و داشتن خانواده‏اى به دور از تجمّل را براى خود ضرورى بداند و از ابتدایى‏ترین مرحله، خود را بدان ملزم ببیند.
آقاى رضا اصفهانى، با بهره‏گیرى از کلام پیامبر اکرم(ص) در نهج‏الفصاحه که مى‏فرماید: «آکُلُ کما یأکُلُ العَبدُ و أجْلِسُ کما یَجْلِسُ العَبْدُ؛ من مانند بردگان غذا مى‏خورم و مانند آن‏ها بر زمین مى‏نشینم»، مى‏نویسد:
برخى از مردم عادت کرده‏اند که زندگى تجمّلى داشته باشند و به همین جهت، از منزلشان، میهمانى‏هایشان، لباس و رفتار و دیگر مسائل زندگى‏شان همه جا تجمّل مشاهده مى‏شود و از آن ساده زیستى که در زندگى بى‏آلایش و با صفاى انسان‏هاى وارسته وجود دارد هیچ ندارند که هیچ، بلکه ساده زیستان را که در راهى جز راه آنان گام برمى‏دارند، با برچسب‏هایى همچون «بى‏تمدن»، «عقب افتاده» و مانند این‏ها، مورد تمسخر قرار مى‏دهند؛ حال آن‏که، آنان آن قدر در تجمّل پرستى خود غرق‏شده‏اند که معناى این تعبیرات را که بیش از هر کس شامل حال خودآن‏ها مى‏شود نمى‏فهمند؛ چون اگر معناى تمدن را مى‏فهمیدند مى‏دانستند که ساده‏زیستى، با تمدن منافاتى ندارد؛ و نیز مى‏دانستند که برچسب عقب افتادگى، شایسته خود آن‏هاست که براثر فرورفتن در زندگى تجمّلى و دل بستن به مظاهر مادّى، از کاروان تکامل انسانیت عقب افتاده‏اند. به هر حال، ساده زیستى شیوه مردان خداست؛ همچنان که تجمّل پرستى راه کسانى است که به خاطر دور بودن از معنویت، دل به دنیا بسته‏اند. (15)

مرحله سوم: احراز آمادگى شخصى
 
لازم است جوان به رغم برخوردارى از سن بلوغ، آمادگى و صلاحیّت خویش را از جهات مختلف براى قدم نهادن به وادى ازدواج به اثبات رساند و توانمندى‏اش را در قبال پذیرش مسؤولیت خانواده احراز کند؛ که برجسته‏ترین جهات آمادگى عبارتند از:
- بلوغ فکرى و رشد عقلى؛
- سلامت روانى؛
- داشتن حدّاقل بیست سال سن؛
- نداشتن اعتیاد؛
- سلامت جسمانى مرتبط با تولید مثل؛
- توانایى اداره خانواده جدید (مدیریت خانوادگى)؛
- خدمت نظام وظیفه یا معافیت دائم (ویژه پسران)؛
- اشتغال (ویژه پسران).

مرحله چهارم: جست‏وجو و شناسایى ابتدایى
 
به اقتضاى طبع انسانى، پسر خانواده پس از احراز صلاحیّت، تصمیم به ازدواج گرفته و تقاضاى خود را مبنى بر همسر گزینى، در درجه اوّل به اطلاع اولیا رسانده و سپس با بستگان و - در صورت فقدان آن‏ها - با دوستان صمیمى‏خود در میان مى‏گذارد و از آنان در شناسایى همسر مطلوب خود استمداد مى‏جوید.
این روش، عاقلانه‏ترین و کارآمدترین شیوه ممکن است که هر جوان دوراندیش آن را بر مى‏گزیند و در کمال وقار و عزّت نفس و نیز با حفظ متانت و حیثیّت، مسیر خردمندانه را مى‏پیماید. او با صرف نظر از تعهّدات دینى، بلکه برحسب شرافت و غیرت و مردانگى، هیچ‏گاه حاضر نمى‏شود شخصاً در کوچه و بازار به امید واهىِ همسریابى، پرسه بزند و همچون صیادى در بوستان‏ها و معابر و محل تلفن عمومى به کمین دختران نشسته و در صورت امکان، با آنان به گفت‏وگو نشیند؛ زیرا:
جوانى که صلاحیت‏هاى لازم براى تشکیل خانواده را داراست، احساس بى‏نیازى کرده، هرگز تن به خفّت نفس نمى‏دهد تا ذلیلانه همچون گدایان در حضور دیگران زانو به زمین زند و همچنان‏که آن گدا «پول خُرد» طلب مى‏کند، او «زن» طلب کند؛ به‏ویژه اگر مورد تعرض و تمسخر و بى مهرى نیز قرار گیرد، که در این صورت، خود به مقام والاى انسانى خویش اهانت کرده است و از پیامبر اکرم(ص) در این خصوص روایت شده که فرمود: «لا یَنبَغی لمؤمن أن یُذِلَّ نَفْسَه؛ براى هیچ مؤمنى سزاوار نیست که خودش را نزد دیگران ذلیل کند». (16) و «اُطْلُبُوا الحوائجَ بِعِزَّةِ الْاَنفس؛ نیازهاى خودتان را با عزّت نفس بطلبید». (17)
جوان وارسته با در پیش رو داشتن «راه» خردمندانه، به «بیراهه» نمى‏رود. پس مى‏توان پى برد که بیراهه رفتن، از آنِ کسانى است که در گفتار خود مبنى بر تشکیل خانواده صداقت ندارند. آقاى رضا اصفهانى در توصیه اخلاقى خود مى‏نویسد:
اگر مى‏خواهید در کارهاى خود با ناکامى روبه‏رو نگردید، باید قبل از هر چیز راه ورود به آن کارها را بیاموزید و اگر آموختن آن، مدتى هم وقت شما را بگیرد باز وقتى حساب کنید مى‏بینید ضرر نکرده‏اید؛ چون وقتى انسان راه ورود به چیزى را یاد گرفت ممکن است موفقیتى‏را که شاید ده سال دیگر هم به دست نمى‏آورد در عرض یک ساعت به دست آورد ... که امام على(ع) مى‏فرماید: «التدبیر قَبْلَ العَمَل یُؤَمِّنُ العِثارَ؛ عاقبت اندیشى درست پیش از عمل، از لغزش‏ها جلوگیرى مى‏کند». (18)
جوان پاکدامن هرگز حاضر نیست عفّت عمومى و امنیت عمومى را براى نفع شخصى خود، مختل کند.
جوان خردمند مى‏داند که دختران عفیف به گفت‏وگوهاى خارج از محیط خانواده و دور از هدایت و اشراف اولیا، رضایت نمى‏دهند. پس ایجاد مزاحمت در مسیر زندگى آن‏ها عملى غیر انسانى است و بازى با احساسات دیگران نیز گناهى نابخشودنى است.
جوان دور اندیش به خوبى مى‏داند دخترى که به آسانى با مرد بیگانه به گفت‏وگوى خصوصى مى‏نشیند، شایسته همسرى نیست و همچنان‏که امروز از اعتماد اولیاى خود سوء استفاده مى‏کند، فردا نیز ممکن است به همسرخود خیانت کند و با دیگرى ارتباط مخفى برقرار سازد.
جوان نیکوکار به خوبى مى‏فهمد که اگر روزى با دخترى به خلوت بنشیند و یا تلفنى به صحبت بپردازد، قطعاً دیگر پسران هم به صورت تقلیدى از او الگو مى‏گیرند و با رواج یافتن چنین روابطى، جامعه دچار آن‏چنان فجایع انسانى نظیر قتل، خودکشى، آدم ربایى، ناامنى و فحشا مى‏شود که -به‏استناد آمار و ارقام و گزارش‏هاى خبرى - نظام ابرقدرت نیز از کنترل آن عاجز است.

به تعبیر یکى از مشاوران خانوادگى:
 
دختر فهیم مى‏داند که ازدواج تلفنى و خیابانى، در همان خیابان و تلفن به پایان مى‏رسد.
دختر و پسر خردمند به خوبى درک مى‏کنند که دو جنس مخالف، همانند دو جریان فاز و نول برق هستند که باید از مسیر سالم و در پوشش عایق بگذرند تا در جایگاه واقعى خود (نور افکن) به هم برسند و روشنایى بدهند. حال اگر در خارج از جایگاه اصلى به هم برسند، موجب اتصالى و فاجعه آتش سوزى خواهند شد. (19)
پیرامون این مرحله، رعایت چند نکته، خالى از لطف نیست:
الف) از آن‏جا که یکى از عوامل اختلاف خانوادگى و تنش‏هاى زناشویى، ناهمگونى طرفین در زمینه «فرهنگ» است، توصیه مى‏شود که جوان براى حفظ سنخیّت و کُفویّت، در محدوده‏اى به تفحّص و شناسایى بپردازد که از لحاظ فرهنگ، آداب و رسوم خانوادگى و شرایط اقلیمى با محدوده زندگى او و خانواده‏اش همخوان و هم افق باشد؛ مثلاً پسندیده نیست که جوان آذرى در سیستان و بلوچستان به تفحّص بپردازد.
ب) بیش‏تر معیارها برحسب ذوق، احساسات و جنبه‏هاى روانى و فکرى هر شخص تعیین مى‏شود و قابل دیکته کردن یا تحمیل و تقلید نیست؛ و آنچه در روایات دینى درباره ویژگى‏هاى همسر شایسته بیان شده، توصیه‏هایى است که جنبه مشورتى دارد و کاملاً راهگشاست.
«مدل رفتار»، عنوان قطعه ادبى - تربیتى دیگرى است از حجةالاسلام و المسلمین آقاى جواد محدّثى که پایان بخش این مرحله خواهد بود. (20)
نقاشى را از روى «مدل» مى‏کشند؛
و خط را از روى «سرمشق» تمرین مى‏کنند؛
خیّاطها، براى بریدن پارچه و دوختن لباس، به «الگو» نگاه مى‏کنند؛
و معمارها براى ساختن ساختمان، «نقشه» را مرتّب باز مى‏کنند و طبق آن کارمى‏کنند؛
بنّاها هم، پیوسته «تراز» و «شاقول» را به کار مى‏گیرند تا دیوارى که بالامى‏آورند، کج و ناصاف نباشد.
این‏همه دقّت براى چیست؟
هم جلوى اشتباه و اسراف و حیف و میل شدن مصالح و ابزار و پارچه و امکانات را مى‏گیرد، هم ضریب «صحّت عمل» و «دقّت کار» را بالا مى‏برد و .... چه‏کارى عاقلانه‏تر از این؟
نه ما کم‏بهاتر از «پارچه» و «آجر» و «صفحه» ایم،
نه شکل دادن به روح و روان و منش و اخلاق ما، کم اهمّیّت‏تر از خیّاطى، بنّایى، خطّاطى و نقّاشى است.
پس، بجاست که ما هم در «چگونه بودن» خودمان، طبق الگو و مدل کار کنیم.
رفتار و روحیّات ما نیز باید با ملاک و معیارى، سنجیده و تراز شود، تا «خشتِ اوّلِ» تربیتِ روحى ما، کج گذاشته نشود، و گرنه، تا ثریّا دیوار وجودى ما کج بالا مى‏رود.
و احتمال سقوط دیوار کج بسیار است.
از قدیم هم گفته‏اند که: «بارِ کج به منزل نمى‏رسد»؛
مراقبتى دائمى و مواظبتى پیوسته لازم است.
چرا بنّاها، هر ردیف که کار مى‏کنند، تراز مى‏گذارند، تا از میزان بودن کار خویش، اطمینان پیدا کنند؟ زیرا اگر کنترل نکنند و چند ردیف، اشتباهى ساخته شود، هم خراب کردنش سخت‏تر است، هم خسارتش بیش‏تر، هم معطّلى‏اش افزون‏تر!
از کجا که فکر و عملمان، روى «اصول» و «موازین» است؟
از کجا که رفتارمان، از دید عقل و شرع، «استاندارد» است؟
چگونه بودن خودمان را با کدام سرمشق، تطبیق مى‏دهیم؟
خصلت‏ها و خصوصیّات اخلاقى ما را، کدام دستگاه، کدام مدل، کدام الگو و کدام میزان، چک مى‏کند و سلامت و صحّت آن را تضمین مى‏نماید؟
حضرت عبدالعظیم حسنى(ع)، که بارگاهش در شهر رى است، عقاید و افکار خویش را بر امام عسکرى(ع) عرضه کرد، تا مطمئن شود «باور»ها و «معتقدات» او، درست است. امام هم صحّت عقایدش را تأیید کرد.
این‏که انسان خودش را به یک «معیار» و «الگو» عرضه کند، هم در زمینه‏هاى فکرى است، هم روحى و اخلاقى، هم دیدگاه‏ها و مواضع سیاسى، هم عملکردها و رفتارهاى اجتماعى. هیچ کس هم از این کار، بى‏نیاز نیست.
مگر آنان که خودشان به مرحله‏اى رسیده‏اند که «میزان» شده‏اند.
به على(ع) چنین سلام مى‏دهیم که: «السلام علیک یا میزان الأعمال».
وقتى آن حضرت، مدل و ملاک باشد، دیگران را با او مى‏سنجند، تا میزان و مرتبه مسلمانى، اخلاق، اخلاص، حق گرایى، عدالت‏خواهى، آخرت جویى، خداطلبى، بندگى و وارستگى آنان روشن شود.
چه کسى جرأت آن را دارد که بگوید: من هر چه مى‏گویم، هر چه مى‏کنم، هرگونه که هستم، همان است که «باید باشد»!...
مگر آن‏که «معصوم» باشد.
و امثال ماها، معصوم نیستیم، پس محتاج آنیم که همه روزه و همیشه، خودمان را با «اسوه‏هاى کمال» و «الگوهاى انسانیّت» و حقیقت‏هاى مجسّم بسنجیم و مقایسه کنیم و مطمئن شویم که راهى را که مى‏پوییم، همان است که باید باشد، و رو به سوى مقصد است، نه پشت به هدف!
و گرنه، اگر روزى بفهمیم که تا این‏جا که آمده‏ایم، راه را عوضى و جادّه را اشتباه طى کرده‏ایم، با کدام نیرو مى‏توانیم برگردیم و گذشته را جبران کنیم؟
جلوى «ضرر» را از هر جا که بگیرند، «نفع» است ....
مرحله پنجم: هماهنگى با اولیا (نظارت و هدایت خانواده)
«اسلام» در بُعد اجتماعى، دینِ همبستگىِ خانوادگى و اُلفت عشیره‏اى است که با توصیه‏هاى مؤکّد بر بزرگداشت مقام پدر و مادر، احترام به بزرگ‏ترها و دید و بازدید خویشاوندان، پیروان خود را از پراکندگى، فردگرایى و انزوا بر حذر مى‏دارد. همان‏طور که بخش وسیعى از احکام و مقررات اسلامى با رویکرد تثبیت و استحکام «خانواده» وضع شده‏است؛ زیرا:
- خانواده، واحد بنیادى جامعه است؛ (21)
- خانواده، آمادگاه چگونه زیستن در جامعه بزرگ‏تر است؛
- خانواده، محل نشو و نموّ جسمانى و رشد و تعالى روحانى است؛
- خانواده، آرام بخش دائمى و عامل اساسى تسکین روح و روان و زُداینده کدورت‏ها و جبران کننده ضعف‏هاى عاطفى جامعه است.
- خانواده، بزرگ‏ترین حامى مالى و پشتوانه قوى و مستمر اقتصادى افراد جامعه است.
- خانواده، به انسان شخصیّت، عزّت، شرافت، اعتبار و حیثیّت اجتماعى مى‏بخشد.
- در خانواده است که نقاط قوّت و ضعف هر شخص به‏طور محرمانه و محترمانه شناسایى و ارزیابى شده و به دور از افشاگرى و هتک حرمت، نقایص آن ترمیم مى‏شود.
- در خانواده است که انسان هویت خویش را باز مى‏یابد و آینده خود را برهمان اساس پى‏ریزى مى‏کند.
- خانواده، ملجأ افراد جامعه بوده و تنها دژ مستحکمى است که اعضاى خود را از هرگونه خطر و آسیب مصون مى‏دارد.
- خانواده، یگانه کانون تجمّع است که اعضاى آن، بى‏چشمداشت مادّى، با یکدیگر در ارتباط بوده و در غم و شادى هم، بى‏تظاهر، شریکند.
- رابطه بین اعضاى خانواده، عمیق، فطرى، مستحکم و پایدار است و با عواطفى سرشار بنا نهاده شده‏است.... (22)
- خانواده، محل شکل‏گیرى ارزش‏ها، وجه نظرها و باورهاى مختلف عقیدتى، سیاسى و غیره است. (23)
- خانواده، نیاز به هم زیستى انسان‏ها را تأمین مى‏کند.
- خانواده، کانون نوع دوستى، تکریم شخصیّت و بروز استعدادهاى معنوى است.
و بالأخره، خانواده مرکز ثقل تحرّکات افراد جامعه و تنها قرارگاه مرکزى انسان‏ها در گردونه زندگى است که فرار از آن و بریدن از خانواده، سقوط و تباهى همیشگى را در پى دارد.
پس با اذعان به این نکته مهم که شناخت طرفین پیش از مرحله خواستگارى، ضرورت انکار ناپذیر است، جا دارد که دختر و پسر جوان، درخواست آشنایى از طرف مقابل را به سمت خانواده سوق دهند و خط آشنایى با دیگرى را از ابتدا بر روى محور مستقیم خانواده رسم کنند و از ایجاد زاویه‏اى هر چند کوچک، همانند گفت‏وگوى پنهانى تلفنى و غیره اجتناب ورزند و با صبر، متانت، بردبارى و وقار که مطلوب همه جوانان است اجازه دهند تا اوّلین گفت‏وگوها و ملاقات‏ها و مراحل ابتدایى آشنایى، به‏صورت محرمانه و خصوصى امّا با هدایت و نظارت و هماهنگى اولیا و درپرتو نور خانواده طرفین شکل‏گیرد. با این توجه که با همفکرى اولیا و مشورت اهل نظر، خود تصمیم بگیرند و خود، همسر آینده را گزینش کنند.
براین شیوه که روش میانه‏اى است بین دو روش افراط و تفریط (ازدواج تحمیلى و ازدواج ولنگارى)، فواید قابل توجّهى مترتب مى‏شود؛ از جمله:
دختر و پسر مى‏توانند به دور از هر نوع ترس، اضطراب، احساس گناه و جرم اجتماعى، سرنوشت سرشار از اطمینان و عشق را براى آینده خود رقم‏بزنند.
حیثیّت اجتماعى و خانوادگى هر دو طرف، براى همیشه محفوظ مى‏ماند؛ و همراهى خانواده موجب آرامش خاطر آن دو و افزایش اعتبار آن‏ها خواهد شد.
دختر و پسر مى‏توانند در سایه این هماهنگى، از مساعدت‏هاى فکرى و مالى بزرگ‏ترها و تجربه خانواده و نظرهاى خیرخواهانه و مصلحت آمیز آنان بهره‏مند شده و به راحتى به خواسته‏هاى منطبق بر معیارهاى از پیش تعیین شده خود، دست یابند.
با فراغت و مدت زمان بیش‏ترى، دوره آشنایى را مى‏گذرانند.
دختر و پسر با هدایت کردن جریان آشنایى همدیگر به سوى خانواده‏هاى خود، مراتب سپاس خویش را از زحمات بى‏دریغ اولیاى خود اعلام داشته و به صورت عملى به شخصیّت والاى آن‏ها ارج مى‏نهند و حضور آنان را در صحنه، مغتنم مى‏شمارند.
دختر و پسر با حرکت در این جاده وسط، از خطر تصمیم‏گیرى احساساتى و هیجانى مصون مى‏مانند.
هر یک از دختر و پسر با حفظ احترام متقابل و رعایت جنبه‏هاى حقوقى و شخصیّتى، مراحل آشنایى را مى‏گذرانند.
با شیوع این روش، فضاى جامعه از آلودگى‏هاى اخلاق جنسى پاک شده و امنیت نوامیس جامعه تهدید نمى‏شود.
طرفین مى‏توانند با اِعمال این شیوه، میزان اهتمام و صداقت و جدّیت یکدیگر را نسبت به پیشنهاد ازدواج بیازمایند؛ زیرا چه بسا «ازدواج» هر چند که موضوع حق و مطلوبى است امّا به ناحق، به صورت طعمه‏اى براى صیادان در مى‏آید، و با استفاده از ساده دلى، تطمیع پذیرى و زودباورى طرف مقابل و با خروج زیرکانه و تدریجى از روند «آشنایى تا ازدواج»، به هوسرانى و ارضاى تمایلات به صورت نامشروع دست مى‏یازند .
کلام استاد محترم آقاى جواد محدّثى تحت عنوان «پشت نقاب خنده» مى‏تواند زینت بخش این مرحله آشنایى قرار گیرد. (24)
تنها کودکان نیستند که در کوچه و خیابان، «ماسک» مقوّایى به صورت مى‏زنند و چهره واقعى خود را پشتِ آن پنهان مى‏کنند.
از این نقاب‏ها فراوان است،
در اداره و بازار و محلّ کار و محلّه زندگى؛
چهره‏ها، همیشه نشان دهنده باطن نیستند.
در پشت قیافه‏هاى خندان، گاهى «غمى سنگین» خفته است،
پشت چهره‏هاى متبسّم، گاهى «عداوت»، نهفته است و «شرارت» پنهان است!
اگر نگاه انسان، «درون‏نگر» باشد،
اگر دید انسان، قدرت تشخیص ماسک و چهره اصلى را داشته باشد، «زهرخند»هاى فراوانى را در وراى این قیافه‏هاى خندان و شکوفا خواهددید.
... «از شعله‏هاى پرتب و سوزانِ آفتاب‏
در روزهاى گرم،
از سینه کویر،
بسیار دیده‏ایم که روییده، یک سراب»
پس چرا سادگى؟ ... چرا فریب خوردن از هر لبخند؟ چرا افسون شدن دربرابر یک احترام و ادب ظاهرى؟ و چشمکِ فریب؟
هیچ چیز به اندازه «صداقت» نمى‏ارزد.
هیچ گوهر، به قدر «وفا» قیمتى نیست.
امّا ... مى‏بینید که این گوهرهاى ارزنده، در «بازار معاشرت»، بسیار کمیاب‏است.
چقدر قربانیان «ساده لوحى» را مى‏شناسید که «سراب» را به جاى «آب» پنداشته، در کویر سرگردانى و فریب، زندگى خود را باخته‏اند!
وقتى «عطر ایمان» از جمعى رمیده باشد، «عفونت دروغ» جاى آن را مى‏گیرد.
گاهى بعضى اشخاص، دروغگو نیستند، بلکه «دروغ مجسّم»اند، مایه شرم انسانیّت!
در دروغ آباد بى‏ایمانى، طبیعى است که اوضاع چنان باشد که:
«نشاط و شوق زندگى، ز چهره‏ها رمیده است ...
خنده‏ها، «تصنّعى»،
سلام‏ها، ریا، فریب،
چهره‏ها، عبوس و غم‏گرفته، رنگ باخته‏
و سرگذشت تلخشان‏
که قصّه بلند و پوچ هرزگى است‏
- سر (گرفته) از سراب، جاى آب‏
و سرنوشت شرم و دردناکشان‏
- که داستان تلخ و زشت بردگى است‏
- ریشه‏ها دوانده در شراب خواب ...»
ولى ... آیا این همه چهره زندگى است؟ و چهره همه زندگى‏هاست؟ ...هرگز!
کم نیست سلام‏هایى که پیام «محبّت» است،
و نگاه‏هایى که ... پیک دوستى و صداقت است،
و دست‏هایى که با صمیمیّت به یارى دراز مى‏شود،
و حرف‏هایى که ریشه در «حق» دارد و عطر «معنى» مى‏افشاند.
اصلاً، زندگى به برکت نَفَس‏هاى پاک همین‏ها رونق دارد.
غرض آن‏که، نه هر لب که به خنده واشد، نشانه «پاک‏دلى» و «صفاى باطن» است،
و نه هر چهره متبسّم و خندان، گویاى عشق راستین و محبّت صادقانه است!
گاهى پشتِ خنده‏ها، «زهر» پنهان است.
این، همان «نیش» است که گشوده مى‏شود.
حیف است نام «لبخند» بر آن نهادن!...
محمّد(ص) همواره به روى یاران، «تبسّم» مى‏زد.
على(ع) پیوسته چهره‏اى «خندان» داشت.
امّا... ابوسفیان، نیش مى‏گشود، و پشت نقاب آن، یک دنیا «حقّه» و «کینه» و «زهر» و «نیرنگ» بود.
تا کى باید «شهد» و «شرنگ»، با هم اشتباه شود؟... تا کى؟
مرحله ششم: نگارش دریافت‏ها
امام صادق(ع) مى‏فرماید:
مَنَّ اللَّهُ على النّاسِ، بِرّهم و فاجِرِهم، بالکتابِ و الحسابِ ولولاذلک لَتَغالطُوا؛
خداوند بر تمام مردم نیکوکار و بدکار منّت گذاشت به واسطه قدرت نوشتارى و حساب‏گرى و اگر این دو نبود به اشتباه گرفتار مى‏شدند. (25)
بر دختر و پسرى که پا به مرحله آشنایى مى‏گذارند لازم است که از ابتدایى‏ترین مرحله، با تشکیل پرونده‏اى ویژه، (26) همه دریافت‏هاى عینى و شنیدارى و مطالعاتى را با توضیح لازم یادداشت کنند و آن دریافت‏ها عبارتنداز:
- نکته‏هاى مهم کتاب، مجلّه و روزنامه با ذکر مشخّصات منبع؛
- نکته‏هایى که از راه نظرخواهى و کسب تجربه و مشورت به دست مى‏آیند، با ذکر اسم مشورت شونده و زمان مشورت؛
- مشاهدات عینى از رفتار طرف مقابل خود، (27) با ذکر زمان و مکان مشاهده؛
- گفته‏هاى طرف مقابل، با ذکر اسم، تاریخ و مکان؛
- اطلاعات به دست آمده از تحقیقات میدانى.
پرونده مزبور در مرحله جمع‏بندى و استنتاج نهایى، براى تصمیم‏آخر بهترین اثر خود را خواهد گذاشت و طرفین را از تردید و بن‏بست فکرى خارج کرده و روند ازدواج را تسریع و تسهیل مى‏بخشد. علاوه براین‏که همین نوشته‏ها مى‏توانند به عنوان «خاطرات»، براى انتقال تجربه به دیگران باقى بمانند. آقاى رضا اصفهانى در زمینه ضرورت نگارش مى‏نویسد:
غالب انسان‏ها به تصور این‏که خودشان مى‏توانند آگاهى‏ها را در حافظه خود نگهدارى کنند، از یادداشت کردن آن بر روى کاغذ خوددارى مى‏نمایند... تنها عامل خوددارى از یادداشت کردن، تنبلى و غرور است. آن‏ها باید قبول کنند که ذهن آن‏ها کامپیوتر نیست و آن‏ها داراى حافظه «ابن سینا» هم نیستند... و مدتى بعد متوجّه مى‏شوند که اگر آن را یادداشت کرده بودند، به چه فواید بزرگى مى‏توانستند برسند. (28)
مرحله هفتم: خواستگارى
«خواستگارى» درخواست رسمى و قطعى ازدواج است که برحسب طبع انسانى، از سوى خانواده پسر صورت مى‏گیرد و این تصمیمى است که پسر پس از احراز آمادگى شخصى وطى مراحل پیشین آشنایى، اتخاذ مى‏کند.
در این مرحله، خانواده پسر به دیدار خانواده دختر رفته، از آن‏ها تقاضاى موافقت با پیشنهاد ازدواج مى‏کند و خانواده دختر ضمن موافقت کلّى، پاسخ قطعى و اعلان نتیجه نهایى را به آینده و پس از گذراندن مراحل بعدى موکول مى‏کند. این شیوه کاملاً با مقتضیات روانى و شخصیّتى دختر منطبق بوده و با وقار، حیا و کرامت وجودى او سازگار است و نشانه والایى مقام و ارزشمندى وجود او در زندگى اجتماعى و عظمت جایگاه و نقش او در جوامع بشرى است.
ناگفته نماند که پیش از اجراى این مرحله، لازم است به نحوى آمادگى دختر و خانواده و نیز احتمالِ موافقتِ آنان با اصل خواستگارى، احراز شود.

پی نوشت ها :
 

1. وسائل الشیعه، ج 20، کتاب النکاح، ابواب مقدمات النکاح، باب 6، ح 1.
2. اسراء (17) آیه 36، ترجمه محمدمهدى فولادوند.
3. ر.ک: پیوست، کتاب‏شناسى.
4. ر.ک: پیوست 3.
5. ر.ک: پیوست 1 و 4.
6. ر.ک: پیوست 6.
7. ر.ک: پیوست 2.
8. ر.ک: محسن ایمانى، مجله پیوند، ش 223؛ مجله راه زندگى، سال دوم، ش 21، ص 60.
9. غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، فصل 78، ح 42.
10. علیرضا آقایوسفى، مجله پیوند، ش 219، ص 252.
11. همان جا.
12. علیرضا ملازاده، مجله راه زندگى، سال دوم، ش 21، ص 34.
13. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 39، ح 1189.
14. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 24 - 25.
15. اخلاق براى همه، ج 1، ص 215؛ براى آگاهى بیش‏تر، ر.ک: مؤمنون (23) آیه‏هاى 64 و 65؛ زخرف(43) آیه 23؛ سبأ(34) آیه 34؛ اسراء(17) آیه 16 و واقعه (56) آیه‏هاى 45 و 46.
16. نهج الفصاحه، ح 2558، به نقل از اخلاق براى همه، ج 2، ص 36.
17. همان، ص 89، ح 325.
18. اخلاق براى همه، ج 1، ص 83.
19. این تمثیل از امام جمعه محترم شیراز، آیتاللَّه حائرى شیرازى در سمینار جوانان، ازدواج و خانواده در سال 1373، اقتباس شده است.
20. از همدلى تا همراهى، ج 1، ص 90.
21. مریم خزعلى، مجله پیوند، ش 217، ص 105.
22. همان جا.
23. مبانى جامعه‏شناسى، ص 180.
24. از همدلى تا همراهى، ج 1، ص 150.
25. وسائل الشیعه، ج 12، ص 245، به نقل از چهل حدیث نگارش، ص 41.
26. همانند دفتر یادداشت 100 برگ، کلاسور یا پوشه‏اى که بتواند برگه‏هاى کاغذ را نگه دارد.
27. رفتار مثبت یا منفى حایز اهمّیّت و در خور توجّه.
28. اخلاق براى همه، ج 1، ص 311-310.

رموز ازدواج موفق

رموز ازدواج موفق

آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟ و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟ شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود. من بر اساس تجربیات پیشـیـن خـود می دانـم کـه پـایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تـلاش و کـوشـش مسـتمـر است. باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.
 

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج
 
مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم. شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد:
1- عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.
2- روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )
3- مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)
4- بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.
5- مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )
6- پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.
7- ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.
8- دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.
9- تعهدات اجتماعی.
10- اهداف و آرزوهای فردی.
اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد. چـون شـخـصـیـت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید. خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم. بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.

مفهوم تعهد در ازدواج
 
ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد. هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد. امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: " مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر ". رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:
سازگاری معنوی
سازگاری شخصیتی
خود شناسی آگاهانه
توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)
علاقه دو سویه بیکدیگر

خصایص اثر بخش
 
1- افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد. نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات: صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.
2- مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید. که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.
3- دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.
4- فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.

تأثیر مشاوره قبل از ازدواج بر بهداشت جنسی

تأثیر مشاوره قبل از ازدواج بر بهداشت جنسی

مسائل جنسی سهم بسزایی در بهداشت و سلامت کلی خانواده ایفا می کند؛ اما متاسفانه صحبت و ارزیابی این مسائل اغلب مورد غفلت قرار می گیرد و این بدان علت است که صحبت در این حوزه ناخوشایند، خجالت آور و گناه شمرده می شود. در جامعه ما نیز، صحبت راجع به مسائل جنسی با ترس همراه است. فشار اجتماع و والدین در این زمینه بر کودک ها و نوجوان ها بسیار زیاد است و از آن جا که بسیاری از برداشت های اولیه ی انسان در مورد روابط جنسی در این دوران شکل می گیرد، در بسیاری از موارد تفکرات و اعتقادات متعصبانه ی والدین باعث بروز مشکلات جنسی در زندگی زناشویی آینده ی فرزندها می گردد. به علاوه، کمتر زوج هایی هستند که بتوانند نیازها و مشکلات خود را به راحتی با هم در میان بگذارند و از آنجا که روابط جنسی تاثیر شگرفی بر رضایت کلی ازدواج دارد، همین امر باعث نارضایتی از ازدواج و عواقب و نتایج آن می گردد.
این تفکرات غلط تا آن جا پیش می رود که بسیاری از زن ها پیش قدم شدن در مسائل جنسی را دور از نجابت و شخصیت می دانند، لذت بردن از این مسائل را حق خود نمی دانند و از انجام آن رنج می برند. از طرف دیگر، عدم آگاهی از جنبه های جسمانی و روانی مسائل جنسی و تفاوت های مرد و زن باعث سوء تفاهم ها و پیش داوری ها در این زمینه گشته و نداشتن ارتباط باعث عدم بیان احساسات جنسی می گردد، که در نهایت به نارضایتی جنسی می انجامد. سازمان بهداشت جهانی هم سطح دانستنی های جنسی ارائه شده ی کنونی برای جوان ها را ناکافی می داند و یکی از برنامه های اصلی این سازمان، آموزش تمامی ابعاد مسائل جنسی است. آن چه بدان اشاره گردید در غالب بهداشت جنسی تعریف می گردد. بهداشت جنسی ترکیبی از جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی است که بر تمایلات جنسی اثر می گذارد.
 

بحث و نتیجه گیری
 
پژوهش حاضر، مانند بسیاری از مطالعات انجام شده در کشور، نشان می دهد کلاس های مشاوره ی ازدواج نیاز به اصلاح اساسی دارد. این پژوهش جزو اولین مطالعاتی است که در مورد یک محتوای جدید و میزان تأثیر آن به تحقیق می پردازد. به نظر می رسد که مهم ترین اصل در راه ارتقای این کلاس ها انتخاب یک محتوای آموزشی فراگیر براساس نیازها و مشکلات اساسی و واقعی زوجین می باشد.
در این پژوهش، اگر چه گروه شاهد در اغلب موارد در خلال کلاس ها جلسه را ترک می کردند، اما گروه مورد با کمال میل و رغبت متجاوز از 2 ساعت در کلاس ها حضور فعال داشتند و حتی در پایان، زمان کلاس را ناکافی ارزیابی کردند و این به علت انتخاب یک محتوای مناسب آموزشی بود. علاوه بر اصلاح محتوای آموزشی و زمان کلاس ها باید سعی گردد در بعضی مباحث مثل تفاوت های روانی مرد و زن، کلاس ها به صورت مختلط برگزار شود و علاوه بر آن مشاورها هم باید آگاه، روشن، با قابلیت انعطاف و توانا در جلب اعتماد زوجین باشند و بدین منظور اختصاص مشاور مرد و زن برای هر درمانگاه ضروری است. علاوه بر آن، تمامی کادر بهداشتی از جمله ماماها باید در جهت مشاوره، تشخیص، درمان و ارجاع مشکلات جنسی زوجین نقش فعال تری را در جامعه به عهده گیرند؛ زیرا بهداشت جنسی و رضایت جنسی نقش بسزایی در رضایت ازدواج و در نهایت بقای خانواده و جامعه بازی می کند.

تأثیر مشاوره قبل از ازدواج بر بهداشت جنسی

تأثیر مشاوره قبل از ازدواج بر بهداشت جنسی

مسائل جنسی سهم بسزایی در بهداشت و سلامت کلی خانواده ایفا می کند؛ اما متاسفانه صحبت و ارزیابی این مسائل اغلب مورد غفلت قرار می گیرد و این بدان علت است که صحبت در این حوزه ناخوشایند، خجالت آور و گناه شمرده می شود. در جامعه ما نیز، صحبت راجع به مسائل جنسی با ترس همراه است. فشار اجتماع و والدین در این زمینه بر کودک ها و نوجوان ها بسیار زیاد است و از آن جا که بسیاری از برداشت های اولیه ی انسان در مورد روابط جنسی در این دوران شکل می گیرد، در بسیاری از موارد تفکرات و اعتقادات متعصبانه ی والدین باعث بروز مشکلات جنسی در زندگی زناشویی آینده ی فرزندها می گردد. به علاوه، کمتر زوج هایی هستند که بتوانند نیازها و مشکلات خود را به راحتی با هم در میان بگذارند و از آنجا که روابط جنسی تاثیر شگرفی بر رضایت کلی ازدواج دارد، همین امر باعث نارضایتی از ازدواج و عواقب و نتایج آن می گردد.
این تفکرات غلط تا آن جا پیش می رود که بسیاری از زن ها پیش قدم شدن در مسائل جنسی را دور از نجابت و شخصیت می دانند، لذت بردن از این مسائل را حق خود نمی دانند و از انجام آن رنج می برند. از طرف دیگر، عدم آگاهی از جنبه های جسمانی و روانی مسائل جنسی و تفاوت های مرد و زن باعث سوء تفاهم ها و پیش داوری ها در این زمینه گشته و نداشتن ارتباط باعث عدم بیان احساسات جنسی می گردد، که در نهایت به نارضایتی جنسی می انجامد. سازمان بهداشت جهانی هم سطح دانستنی های جنسی ارائه شده ی کنونی برای جوان ها را ناکافی می داند و یکی از برنامه های اصلی این سازمان، آموزش تمامی ابعاد مسائل جنسی است. آن چه بدان اشاره گردید در غالب بهداشت جنسی تعریف می گردد. بهداشت جنسی ترکیبی از جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی است که بر تمایلات جنسی اثر می گذارد.
 

بحث و نتیجه گیری
 
پژوهش حاضر، مانند بسیاری از مطالعات انجام شده در کشور، نشان می دهد کلاس های مشاوره ی ازدواج نیاز به اصلاح اساسی دارد. این پژوهش جزو اولین مطالعاتی است که در مورد یک محتوای جدید و میزان تأثیر آن به تحقیق می پردازد. به نظر می رسد که مهم ترین اصل در راه ارتقای این کلاس ها انتخاب یک محتوای آموزشی فراگیر براساس نیازها و مشکلات اساسی و واقعی زوجین می باشد.
در این پژوهش، اگر چه گروه شاهد در اغلب موارد در خلال کلاس ها جلسه را ترک می کردند، اما گروه مورد با کمال میل و رغبت متجاوز از 2 ساعت در کلاس ها حضور فعال داشتند و حتی در پایان، زمان کلاس را ناکافی ارزیابی کردند و این به علت انتخاب یک محتوای مناسب آموزشی بود. علاوه بر اصلاح محتوای آموزشی و زمان کلاس ها باید سعی گردد در بعضی مباحث مثل تفاوت های روانی مرد و زن، کلاس ها به صورت مختلط برگزار شود و علاوه بر آن مشاورها هم باید آگاه، روشن، با قابلیت انعطاف و توانا در جلب اعتماد زوجین باشند و بدین منظور اختصاص مشاور مرد و زن برای هر درمانگاه ضروری است. علاوه بر آن، تمامی کادر بهداشتی از جمله ماماها باید در جهت مشاوره، تشخیص، درمان و ارجاع مشکلات جنسی زوجین نقش فعال تری را در جامعه به عهده گیرند؛ زیرا بهداشت جنسی و رضایت جنسی نقش بسزایی در رضایت ازدواج و در نهایت بقای خانواده و جامعه بازی می کند.

پیش‌شرط‌های ازدواج موفق

پیش‌شرط‌های ازدواج موفق

گفتگو با دکتر سیما فردوسی، روانشناس خانواده
خانم دکتر، اجازه دهید از یک سوال کلیشه‌ای شروع کنیم؛ به عقیده شما ملاک‌های یک ازدواج خوب چیست؟ ازدواج خوب در وهله اول به معنای انتخاب خوب است. اگر انتخاب درست باشد، می‌توان به آینده‌ای خوب در ازدواج امیدوار بود. یکی از مهم‌ترین ملاک‌ها در ازدواج خوب، آمادگی زن و مرد است. باید توجه داشت که هرکسی و در هر شرایطی دارای چنین آمادگی نیست. افرادی آمادگی ازدواج را دارند که در ابعاد گوناگون به بلوغ رسیده باشند، این بلوغ شامل بلوغ فکری، عاطفی، اجتماعی و... است.

برابری و همسانی (کفویت) چقدر در موفقیت ازدواج نقش دارد؟
 
کفویت به ویژه در اعتقادات اهمیت زیادی دارد. ما باید مطمئن شویم کسی را که برای ازدواج انتخاب می‌کنیم، از نظر اعتقادی، نوع نگرش به دنیا، تفسیر وقایع و دیدگاه‌های مذهبی مشابه ما باشد. البته تفاوت‌های جزیی در عملکرد‌ها و کمیت این اعتقادات مشکل‌ساز نیست اما اختلافات کلی و اساسی در این زمینه می‌تواند در آینده پایه‌های زندگی را سست کند.

ازنظر اقتصادی، خانوادگی و تحصیلی چطور؟
 
اگر دو نفر از نظر تحصیلات در شرایط بسیار متفاوتی با هم باشند، اشتباه است چون این دو از لحاظ دیدگاه‌ها و سطح فکر کاملا با هم متفاوت هستند. به طور مثال یکی تحصیلات ابتدایی داشته باشد و دیگری تحصیلات عالیه اما اختلافات جزیی مانند تحصیلات دیپلم با لیسانس و فوق لیسانس زیاد مشکل‌ساز نخواهد بود. از لحاظ خانوادگی و اقتصادی هم باید دو طرف تا حدود زیادی در یک سطح باشند.
آیا دو نفر باید کاملا در وجوه گوناگون با هم مشابه باشند یا گاهی تفاوت‌هایی هم لازم است؟
اگرچه بحث مشابهت و همسانی در ازدواج بسیار مهم است اما نباید اهمیت وجود تفاوت‌ها را در یک ازدواج موفق نادیده گرفت. توصیه می‌شود افراد ازنظر ویژگی‌های شخصیتی با هم تفاوت‌هایی داشته باشند. فرض کنید یک خانم عصبانی و جوشی، همسر مردی مانند خودش شود. به احتمال زیاد خانه‌ آنها به یک میدان جنگ تبدیل خواهد شد، در حالی که اگر همسر او مردی آرام و صبور باشد بهتر با هم کنار خواهند آمد و یا مردی را تصور کنید که درون‌گراست، کمتر شاد است و زیاد به روابط اجتماعی علاقه‌‌مند نیست اگر همسر او برعکس فردی برون‌گرا، شاد و اجتماعی باشد، تعادل در این خانواده برقرار خواهد شد.

چه سنی برای ازدواج دخترها و پسرها مناسب است؟
 
علم بهداشت روانی توصیه می‌کند که دخترها بعد از 21 سالگی و پسرها بعد از 23 سال، اقدام به ازدواج کنند. البته امیدواریم همه افرادی که در این سنین قصد ازدواج دارند، به بلوغ و آمادگی لازم رسیده باشند.

چطور می‌توان این بلوغ و به عبارتی آمادگی را در فرد مقابل تشخیص داد؟
 
در رفتار. توصیه می‌شود دخترها و پسرها حداقل از 3 تا 6 ماه با هم آشنا باشند و در این مدت به‌طور کامل رفتارهای یکدیگر را ارزیابی کنند. باید توجه کرد که آیا همسر آینده و حتی خود ما دارای خصوصیات انسان دوستانه هستیم؟ آیا او اهل مشورت کردن هست؟ نحوه برخورد او در رویارویی با مشکلات چگونه است؟ آیا در هنگام مشکلات تکیه‌گاه و حامی ما می‌شود و یا به راحتی صحنه را ترک می‌کند؟ چقدر به احساسات و سلایق دیگران از جمله ما اهمیت می‌دهد؟ همچنین توصیه می‌شود زن و مرد ازنظر هوش هیجانی در یک سطح باشند.

لطفا درباره هوش هیجانی توضیح دهید.
 
هوش هیجانی یعنی قدرت تشخیص احساسات خود و دیگران. هرچه احساس همدردی، همدلی، کمک به دیگران و... در فرد بیشتر باشد، هوش هیجانی او بالاتر است. هر چقدر این احساسات در فرد کمتر باشد، از هوش هیجانی کمتری برخوردار است و همسرانی که از هوش هیجانی نسبتا هم سطحی برخوردار هستند، بیشتر یکدیگر را درک می‌کنند.

نحوه گذراندن اوقات فراغت چقدر در این زمینه موثر است؟
 
علاقه‌مندی‌ها و سلایق مشترک زن و مرد در نحوه گذران اوقات فراغت موجب نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر می‌شود و اوقات خوشی را برای خانواده به ارمغان می‌آورد.
اگر شما به کوه‌نوردی علاقه‌مند باشید، در حالی همسر شما علاقه‌ای به این فعالیت نداشته و ترجیح بدهد زمان فراغت خود را به کاری کاملا متفاوت با علاقه شما اختصاص دهد، نخواهید توانست با هم از اوقات فراغت‌تان لذت ببرید.

روان‌شناسان چه تفاوت سنی را برای ازدواج مناسب می‌دانند؟
 
توصیه می‌شود زن بین یک تا 10 سال کوچک‌تر از مرد باشد.

چرا؟
 
دخترها زودتر از پسرها بالغ می‌شوند. از طرف دیگر، آنها وظایف سخت بارداری، شیردهی و... را بر دوش دارند و زودتر از مردها شکسته می‌شوند، پس برای ایجاد برابری میان زن و مرد، در این مورد بهتر است زن کوچک‌تر از مرد باشد. از طرف دیگر، تفاوت سنی بیشتر از 10 سال هم میان زن و مرد مناسب نیست چون هر دهه از زندگی انسان دوره خاصی است و ویژگی‌ها، شرایط و نیازهای ویژه‌ای را دارد که منحصر به آن دوره است. دو نفر با تفاوت زیاد در مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و ویژگی‌های آنها متفاوت است.

پیش‌شرط‌های ازدواج موفق

دیدگاه طرفین درباره خانواده‌های یکدیگر چقدر در ازدواج موفق تاثیرگذار خواهد بود؟
 
برخی از افراد دوست ندارند همسرشان با خانواده خود رفت و آمد داشته باشد و به نوعی عامل جدایی او از خانواده‌اش می‌شوند، این افراد اغلب خودخواه و دارای اعتماد به نفس پایینی هستند. کسی که خود را باور داشته باشد و از اعتماد به نفس خوبی برخوردار باشد، دلیلی برای حسادت و جداکردن همسرش از خانواده خود ندارد چون می‌داند هرکسی دارای جایگاه ویژه‌ای است و تمایل همسرش به خانواده خود موجب جدایی و بی‌مهری او نخواهد شد.

گاهی بعضی افراد بعد از ازدواج سعی می‌کنند همسر خود را محدود کنند و به او اجازه دیدار دوستان گذشته و تفریح و معاشرت با آنها را نمی‌دهند و معتقدند بعد از ازدواج، تمام ارتباطات دوران مجردی باید فراموش شود، آیا با این نظر موافق‌اید؟
 
به هیچ‌وجه... ما اجازه نداریم مانع ارتباطات سالم همسرمان با دیگران و دوست گذشته او باشیم. بهتر است سعی کنیم با دوستان متاهل و البته موجه او ارتباط خانوادگی برقرار کنیم و به او اجازه دهیم با دوستان خوب و مورد اعتماد مجردش نیز حتی‌المقدور در بیرون از خانه مراوده داشته باشد. به یاد داشته باشیم هرچه دایره ارتباطی انسان‌ها گسترده‌تر باشد، آنها شاداب‌تر و سرزنده‌تر خواهند بود و حساسیت و زودرنجی در آنها کمتر است. این ارتباطات به رشد افراد کمک کرده و روابط زن و مرد را بهبود خواهد بخشید، وقتی ما می‌بینیم همسرمان از یک رفتار و ارتباط سالم و موجه با اشخاص خوشحال می‌شود، اگر او را دوست داریم نباید این لذت و خوشحالی را با محدودیت از او بگیریم.

می‌توان گفت محدودیت برای سلامت خانواده خطرناک است؟
 
بله، محدودیت بی‌دلیل و غیرموجه می‌تواند سبب شکل‌گیری گریز، ایجاد روابط پنهانی و دروغ شود، که همه این عوامل استحکام خانواده را از بین می‌برد. از طرف دیگر، وقتی آزادی که حق فرد است را از او بگیریم، واکنش‌های عصبی و ناهنجاری‌هایی در او به وجود می‌آید و این عمل روی قضاوت او در مورد ما تاثیر خواهد گذاشت.

پیش‌شرط‌های ازدواج موفق

پیش‌شرط‌های ازدواج موفق

گفتگو با دکتر سیما فردوسی، روانشناس خانواده
خانم دکتر، اجازه دهید از یک سوال کلیشه‌ای شروع کنیم؛ به عقیده شما ملاک‌های یک ازدواج خوب چیست؟ ازدواج خوب در وهله اول به معنای انتخاب خوب است. اگر انتخاب درست باشد، می‌توان به آینده‌ای خوب در ازدواج امیدوار بود. یکی از مهم‌ترین ملاک‌ها در ازدواج خوب، آمادگی زن و مرد است. باید توجه داشت که هرکسی و در هر شرایطی دارای چنین آمادگی نیست. افرادی آمادگی ازدواج را دارند که در ابعاد گوناگون به بلوغ رسیده باشند، این بلوغ شامل بلوغ فکری، عاطفی، اجتماعی و... است.

برابری و همسانی (کفویت) چقدر در موفقیت ازدواج نقش دارد؟
 
کفویت به ویژه در اعتقادات اهمیت زیادی دارد. ما باید مطمئن شویم کسی را که برای ازدواج انتخاب می‌کنیم، از نظر اعتقادی، نوع نگرش به دنیا، تفسیر وقایع و دیدگاه‌های مذهبی مشابه ما باشد. البته تفاوت‌های جزیی در عملکرد‌ها و کمیت این اعتقادات مشکل‌ساز نیست اما اختلافات کلی و اساسی در این زمینه می‌تواند در آینده پایه‌های زندگی را سست کند.

ازنظر اقتصادی، خانوادگی و تحصیلی چطور؟
 
اگر دو نفر از نظر تحصیلات در شرایط بسیار متفاوتی با هم باشند، اشتباه است چون این دو از لحاظ دیدگاه‌ها و سطح فکر کاملا با هم متفاوت هستند. به طور مثال یکی تحصیلات ابتدایی داشته باشد و دیگری تحصیلات عالیه اما اختلافات جزیی مانند تحصیلات دیپلم با لیسانس و فوق لیسانس زیاد مشکل‌ساز نخواهد بود. از لحاظ خانوادگی و اقتصادی هم باید دو طرف تا حدود زیادی در یک سطح باشند.
آیا دو نفر باید کاملا در وجوه گوناگون با هم مشابه باشند یا گاهی تفاوت‌هایی هم لازم است؟
اگرچه بحث مشابهت و همسانی در ازدواج بسیار مهم است اما نباید اهمیت وجود تفاوت‌ها را در یک ازدواج موفق نادیده گرفت. توصیه می‌شود افراد ازنظر ویژگی‌های شخصیتی با هم تفاوت‌هایی داشته باشند. فرض کنید یک خانم عصبانی و جوشی، همسر مردی مانند خودش شود. به احتمال زیاد خانه‌ آنها به یک میدان جنگ تبدیل خواهد شد، در حالی که اگر همسر او مردی آرام و صبور باشد بهتر با هم کنار خواهند آمد و یا مردی را تصور کنید که درون‌گراست، کمتر شاد است و زیاد به روابط اجتماعی علاقه‌‌مند نیست اگر همسر او برعکس فردی برون‌گرا، شاد و اجتماعی باشد، تعادل در این خانواده برقرار خواهد شد.

چه سنی برای ازدواج دخترها و پسرها مناسب است؟
 
علم بهداشت روانی توصیه می‌کند که دخترها بعد از 21 سالگی و پسرها بعد از 23 سال، اقدام به ازدواج کنند. البته امیدواریم همه افرادی که در این سنین قصد ازدواج دارند، به بلوغ و آمادگی لازم رسیده باشند.

چطور می‌توان این بلوغ و به عبارتی آمادگی را در فرد مقابل تشخیص داد؟
 
در رفتار. توصیه می‌شود دخترها و پسرها حداقل از 3 تا 6 ماه با هم آشنا باشند و در این مدت به‌طور کامل رفتارهای یکدیگر را ارزیابی کنند. باید توجه کرد که آیا همسر آینده و حتی خود ما دارای خصوصیات انسان دوستانه هستیم؟ آیا او اهل مشورت کردن هست؟ نحوه برخورد او در رویارویی با مشکلات چگونه است؟ آیا در هنگام مشکلات تکیه‌گاه و حامی ما می‌شود و یا به راحتی صحنه را ترک می‌کند؟ چقدر به احساسات و سلایق دیگران از جمله ما اهمیت می‌دهد؟ همچنین توصیه می‌شود زن و مرد ازنظر هوش هیجانی در یک سطح باشند.

لطفا درباره هوش هیجانی توضیح دهید.
 
هوش هیجانی یعنی قدرت تشخیص احساسات خود و دیگران. هرچه احساس همدردی، همدلی، کمک به دیگران و... در فرد بیشتر باشد، هوش هیجانی او بالاتر است. هر چقدر این احساسات در فرد کمتر باشد، از هوش هیجانی کمتری برخوردار است و همسرانی که از هوش هیجانی نسبتا هم سطحی برخوردار هستند، بیشتر یکدیگر را درک می‌کنند.

نحوه گذراندن اوقات فراغت چقدر در این زمینه موثر است؟
 
علاقه‌مندی‌ها و سلایق مشترک زن و مرد در نحوه گذران اوقات فراغت موجب نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر می‌شود و اوقات خوشی را برای خانواده به ارمغان می‌آورد.
اگر شما به کوه‌نوردی علاقه‌مند باشید، در حالی همسر شما علاقه‌ای به این فعالیت نداشته و ترجیح بدهد زمان فراغت خود را به کاری کاملا متفاوت با علاقه شما اختصاص دهد، نخواهید توانست با هم از اوقات فراغت‌تان لذت ببرید.

روان‌شناسان چه تفاوت سنی را برای ازدواج مناسب می‌دانند؟
 
توصیه می‌شود زن بین یک تا 10 سال کوچک‌تر از مرد باشد.

چرا؟
 
دخترها زودتر از پسرها بالغ می‌شوند. از طرف دیگر، آنها وظایف سخت بارداری، شیردهی و... را بر دوش دارند و زودتر از مردها شکسته می‌شوند، پس برای ایجاد برابری میان زن و مرد، در این مورد بهتر است زن کوچک‌تر از مرد باشد. از طرف دیگر، تفاوت سنی بیشتر از 10 سال هم میان زن و مرد مناسب نیست چون هر دهه از زندگی انسان دوره خاصی است و ویژگی‌ها، شرایط و نیازهای ویژه‌ای را دارد که منحصر به آن دوره است. دو نفر با تفاوت زیاد در مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و ویژگی‌های آنها متفاوت است.

پیش‌شرط‌های ازدواج موفق

دیدگاه طرفین درباره خانواده‌های یکدیگر چقدر در ازدواج موفق تاثیرگذار خواهد بود؟
 
برخی از افراد دوست ندارند همسرشان با خانواده خود رفت و آمد داشته باشد و به نوعی عامل جدایی او از خانواده‌اش می‌شوند، این افراد اغلب خودخواه و دارای اعتماد به نفس پایینی هستند. کسی که خود را باور داشته باشد و از اعتماد به نفس خوبی برخوردار باشد، دلیلی برای حسادت و جداکردن همسرش از خانواده خود ندارد چون می‌داند هرکسی دارای جایگاه ویژه‌ای است و تمایل همسرش به خانواده خود موجب جدایی و بی‌مهری او نخواهد شد.

گاهی بعضی افراد بعد از ازدواج سعی می‌کنند همسر خود را محدود کنند و به او اجازه دیدار دوستان گذشته و تفریح و معاشرت با آنها را نمی‌دهند و معتقدند بعد از ازدواج، تمام ارتباطات دوران مجردی باید فراموش شود، آیا با این نظر موافق‌اید؟
 
به هیچ‌وجه... ما اجازه نداریم مانع ارتباطات سالم همسرمان با دیگران و دوست گذشته او باشیم. بهتر است سعی کنیم با دوستان متاهل و البته موجه او ارتباط خانوادگی برقرار کنیم و به او اجازه دهیم با دوستان خوب و مورد اعتماد مجردش نیز حتی‌المقدور در بیرون از خانه مراوده داشته باشد. به یاد داشته باشیم هرچه دایره ارتباطی انسان‌ها گسترده‌تر باشد، آنها شاداب‌تر و سرزنده‌تر خواهند بود و حساسیت و زودرنجی در آنها کمتر است. این ارتباطات به رشد افراد کمک کرده و روابط زن و مرد را بهبود خواهد بخشید، وقتی ما می‌بینیم همسرمان از یک رفتار و ارتباط سالم و موجه با اشخاص خوشحال می‌شود، اگر او را دوست داریم نباید این لذت و خوشحالی را با محدودیت از او بگیریم.

می‌توان گفت محدودیت برای سلامت خانواده خطرناک است؟
 
بله، محدودیت بی‌دلیل و غیرموجه می‌تواند سبب شکل‌گیری گریز، ایجاد روابط پنهانی و دروغ شود، که همه این عوامل استحکام خانواده را از بین می‌برد. از طرف دیگر، وقتی آزادی که حق فرد است را از او بگیریم، واکنش‌های عصبی و ناهنجاری‌هایی در او به وجود می‌آید و این عمل روی قضاوت او در مورد ما تاثیر خواهد گذاشت.

سن مناسب ازدواج

سن مناسب ازدواج

بهترین و مناسب ترین سن برای ازدواج چه زمانی است؟
 
برای ازدواج دختر و پسر، سن مشخصی را نمی توان ذکر کرد زیرا شرایط و موقعیت افراد متفاوت است. برای مثال، سن ازدواج در مناطق گرم سیر، به سبب بلوغ جنسی زودتر دختران و پسران، و در مناطق روستایی به جهت ساده تر بودن زندگی و نبودن پیچیدگی های زندگی شهرنشینی و نیز حمایت بیش تر خانواده ها، پایین تر است.
آن چه زمینه را برای ازدواج دختر و پسر آماده می کند، امکانات اولیه مادی، بلوغ شرعی، بلوغ جنسی، بلوغ فکری، رشد جسمی و روحی، رشد اجتماعی و شخصیتی، استقلال فکری، ثبات عاطفی(1) و قدرت مدیریت بحران(مواجهه با مشکلاتی که در فرایند ازدواج ممکن است ایجاد شود و مقابله با بحران های زندگی) است که اگر این شرایط به طور نسبی(و نه مطلق) فراهم شد، شخص می تواند ازدواج کند.
گاهی با وجود شرایط پیش گفته، موانعی از جمله تحصیلات عالی برای آقایان(2)، یا اتمام خدمت نظام وظیفه در ازدواج وجود دارد که می توان با طولانی کردن دوران عقد این مشکل را از بین برد.

ازدواج در سنین پایین
 
آیا ازدواج در سنین پایین ممکن است مشکلاتی را در پی داشته باشد؟
ازدواج در سنین پایین به جهت کم تجربگی، ممکن است باعث ضعف تدبیر و مانع از مدیریت بحران شود.
با توجه به این که شخص در سنین پایین، ثبات عاطفی ندارد، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگیرد و بعد پشیمان شود.
به طور معمول وابستگی افراد در سنین پایین به والدین بیش تر است و در صورت ازدواج، ممکن است زمینه ی دخالت های آنان بیش تر فراهم شود و مشکلاتی را پدید آورد.
در صورتی که سن دختر پایین باشد(زیر 18) و با ازدواج باردار شود، احتمال بروز مشکلاتی از قبیل فشار خون بالای دوران بارداری، کم خونی و عوارض زایمان، نوزاد زودرس یا کم وزن، نوزاد مرده، با بهره ی هوشی پایین و ... افزون تر می شود. ازدواج زودرس، مانند چیدن میوه ی کال و نارسی است که وقت چیدن آن نبوده است.

ازدواج در سنین بالا
 
آیا ازدواج در سنین بالا و تأخیر در ازدواج ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد؟
همان گونه که طبیعت چهار فصل دارد، طبیعت زندگی انسان هم بهار، تابستان، پاییز و زمستان دارد و بهترین فصل برای ازدواج، بهار زندگی یعنی ابتدای جوانی است.
تأخیر در ازدواج و کشیده شدن به فصل های بعدی زندگی، مشکلاتی را پدید می آورد:
1. از بین رفتن شادابی دختر و پسر؛
2. از دست رفتن فرصت های ازدواج به ویژه برای دختران؛
3. فاصله ی سنی زیاد با فرزندان و ایجاد ضعف یا عدم درک متقابل در آینده؛
4. مشکلات مربوط به بچه دار شدن.(3)
تأخیر در ازدواج به تعبیر رسول گرامی اسلام(ص) مثل این است که میوه ای رسیده باشد و چیده نشود.
ان الابکار بمنزله الثّمر علی الشجر اذا ادرک ثمارها فلم تجتن افسدته الشمس و نثرته الریاح(4)
دوشیزگان چونان میوه ی روی درختند. هنگامی که برسند و چیده نشوند، نور خورشید آن ها را از بین می برد و بادها آن ها را به این سو و آن سو می برند.
از مضمون روایت چنین استفاده می شود که تأخیر در ازدواج، سبب سردرگمی و کلافگی شده، آرامش روانی انسان را از بین می برد و احتمال انحرافات اخلاقی و جنسی افزایش می یابد.
ویل دورانت(will Durant) می گوید:
اگر ازدواج در سال های طبیعی انجام شود، بیماری های روانی و انحرافات جنسی که زندگی معاصر را لکه دار کرده است، به نصف کاهش خواهد یافت.(5)
این عبارت، مضمون روایتی از رسول خدا(ص) است که فرمود:
من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فی النصف الباقی(6)
کسی که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ می کند و برای نیم دیگر باید پرهیزگاری پیشه سازد.
یا روایتی که فرمود:
وقتی جوانی ازدواج می کند، شیطان فریاد برمی آورد که دو سوم دینش را از دست برد من دور کرد.(7)

فاصله ی سنی دختر و پسر
 
فاصله ی سنی دختر و پسر چقدر باشد، مطلوب است؟
فاصله ی سنی مطلوب بین دختر و پسر تقریباً بین 3 تا 7 سال است؛ یعنی پسر بزرگ تر باشد.
در صورت وجود شرایط مطلوب، کمی کم تر یا بیش تر از این مقدار هم قابل قبول است اما فاصله ی سنی زیاد، مشکلاتی را در زندگی زناشویی پدید می آورد که ناشی از درک دوگانه ی دختر و پسر از دنیا و تفاوت نیازهای آن دو در سنین متفاوت است.
تفاوت سنی بالا زمانی بیش تر رخ می نماید که دختر و پسر در دو دنیای متفاوت نوجوانی و بزرگ سالی باشند زیرا نوجوان به شدت عاطفی است و به عواطف نیاز دارد اما بزرگ سال با خروج از نوجوانی، عواطف خود را خرج کرده و اکنون که در بزرگ سالی به سر می برد، توان درک و هم راهی با همسر نوجوان خود را ندارد.

سن بالاتر دختر
 
آیا اشکالی دارد که سن دختر چند سال بیش تر باشد؟
مطلوب، بالاتر بودن سن پسر است و اگر برعکس شود، به عللی، مشکلاتی را پدید خواهد آورد:
1. بلوغ جنسی زودتر دختر: با توجه به بلوغ جنسی زودتر دختر، بهتر است زودتر از پسر به نیاز او پاسخ داده شود و راه این پاسخ گویی، ازدواج زودتر خواهد بود که لازمه اش ازدواج در سنین پایین تر و کم تر از پسر است.
2. بلوغ فکری زودتر دختر: با توجه به این که دختر زودتر از پسر به بلوغ فکری می رسد، بالاتر بودن سن او در ازدواج، سبب دوری تفکر آن دو می شود؛ در حالی که زن و مرد باید قرب فکری داشته باشند.
3. کاهش شادابی با زایمان: زایمان در سنین بالا از نشاط و شادابی زن می کاهد و اگر سن مرد کم تر باشد، ممکن است کم نشاطی زن، مرد را به سوی دیگران بکشاند.
4. کاهش هورمون های جنسی زن، هورمون های جنسی زنان از حدود پنجاه سالگی به بعد، کاهش می یابد؛ حال آن که در مردان این گونه نیست و اگر سن زن در ازدواج بالا باشد نمی تواند نیازهای جنسی همسر خود را تأمین کند و ممکن است مرد به خطا رود.
5. پیش گیری از اثبات اقتدار مرد: اگر سن زن بالاتر باشد، ممکن است نقش مادر را برای شوهر خود ایفا کند و با این کار جلوی اقتدار او را بگیرد که این مسئله برای مرد خوشایند نیست.
6. عدم پذیرش خانواده ی پسر: به طور معمول، خانواده ی پسر به ویژه مادر او، به چنین ازدواجی راضی نمی شود و اگر به رغم میل باطنی اش به چنین ازدواجی رضایت دهد، از عروسش حمایت نخواهد کرد که برای دختر بسیار رنج آور است.
7. عدم پذیرش عرف: عرف جامعه، ازدواج دختر و پسر با این شرایط را نمی پذیرد. مطلوب این است که وقتی زن و مرد در جامعه حضور می یابند و کنار هم راه می روند، دیگران آنان را زن و شوهر بدانند و نه...!

تفاوت سنی پیامبر(ص) و خدیجه(س)
 
اگر نباید سن دختر از پسر بیش تر باشد، پس چرا سن حضرت خدیجه(س) پانزده سال از پیامبر خدا(ع) بیش تر بود؟
درست است که بر اساس قول مشهور، خدیجه(س) پانزده سال از پیامبر گرامی(ص) بزرگ تر بوده اما این ازدواج، ازدواجی استثنایی به شمار می آید. همان گونه که در جهات دیگر ( خواست گاری خدیجه از حضرت و پذیرش مهریه از سوی خدیجه) نیز خلاف روش معمول و متفاوت آن دوران بوده است؛ به همین دلیل این ازدواج با شگفتی برخی و - حتی در مواردی- با تمسخر برخی نادانان مواجه شد.
نگرانی از بیش تر بودن سن دختر از پسر به جهت مشکلات احتمالی است که در آینده پدید می آید. اگر دختر یا پسری، مقداری از معرفت خدیجه و رسول خدا(ص) را داشته باشند که مانع از ایجاد مشکلات بعدی در زندگی شود، منعی برای ازدواج شان با این شرایط (سن بالاتر دختر) نیست. یادمان باشد که رسول گرامی اسلام(ص) به سبب ایمان سرشار به خدا و معرفت وصف ناشدنی، تا آخر عمر خدیجه، با شخص دیگری ازدواج نکردند و به وی وفادار ماندند و تا آخر عمر خدیجه، رابطه ای سرشار از عشق و صفا و صمیمیت و احترام داشتند.

پی نوشت ها :
 

1. با توجه به این که دوره نوجوانی(12 تا 18 سالگی) دوره شدت عواطف و عدم ثبات عاطفی است و این نگرانی به ویژه در خانم ها وجود دارد که تصمیم شان برای ازدواج از روی عواطف و احساسات صرف باشد و کم تر جنبه عقلانی داشته باشد، توصیه می شود ازدواج در این دوره انجام نشود، مگر این که اطمینان یابد تصمیم شان عقلانی و بدون حکومت عواطف است.
2. تحصیلات عالی در خانم ها نمی تواند مانع ازدواج باشد؛ چون تأمین امکانات زندگی به عهده مرد است؛ بنابراین، پس از گذشت یکی دو ترم از دانش گاه که پایه های تحصیلی خانم مستحکم شد، منعی برای ازدواج او نیست.
3. فشار خون بالای دوران بارداری، سختی زایمان در خانم های بالای 27 سال، احتمال سندرم داون فرزند(منگولیسم) در بارداری بالای 35 سال، تعطیلی نطفه سازی در دختران بالای 45 سال، و کاهش فعالیت اسپرمزایی در مردان بالای 35 سال.
4. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 55.
5. نرم افزار پرسمان2 www.porseman).
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 219.
7. همان، ص 221.
 
منبع:ماهنامه ی پیام زن، شماره 217.

افسردگی فصلی نوجوانان؛ علل و راه‌حل

افسردگی فصلی نوجوانان؛ علل و راه‌حل

خیلی دلم گرفته از خیلی‌ها
حالا که به فصل زمستان رسیده‌ایم با تاریکی هوا ممکن است خیلی از ما حس غریبی از افسردگی را تجربه کنیم. اما بعضی از افراد به علت‌های گوناگون مدت طولانی‌تری به افسردگی دچار می‌شوند. این عارضه در بین نوجوانان بیشتر به وجود می‌آید. با توجه به وظایف تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی، فشار بیشتری به نوجوانان و جوانان وارد می‌آید. امروزه دانشمندان متوجه شده‌اند که استفاده از روان‌درمانی در کنار تجویز دارو برای جوانان مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط کارایی بیشتری در مقایسه با مصرف دارو به تنهایی دارد. به همین مناسبت درباره روان‌درمانی و انواع آن در این خصوص بیشتر توضیح می‌دهیم.
گاهی اوقات بیان احساسات واقعی حتی به دوستان نزدیک نیز مشکل است، در حالی که در میان گذاشتن این احساسات با یک مشاور مجرب یا درمانگر می‌‌تواند ساده‌تر باشد. بازگو کردن آنچه در سینه نهفته‌ دارید، می‌تواند کمک کننده باشد، به خصوص اگر بتوانید از کمک یک مشاور بهره ببرید که برای مدتی به‌طور اختصاصی به شما بپردازد. در این صورت به احتمال زیاد احساس بهتری خواهید داشت. انواع گوناگونی از روان‌درمانی وجود دارد، مواردی از آنها برای افراد باافسردگی خفیف تا متوسط بسیار موثر است.

درمان روانکاوانه
 
این نوع درمان یکی از معروف‌ترین شکل‌های درمان است اما اغلب درک نادرستی از آن در میان مردم وجود دارد. این روش به وسیله زیگموند فروید بنیان نهاده شده است. روانکاوان اغلب به صحبت‌های بیماران درباره زندگی‌شان گوش می‌سپارند. به همین دلیل است که گاهی به این روش «گفتار درمانی» هم گفته می‌شود. روانکاو در صحبت‌های بیمار به دنبال کشف الگوها یا رویدادهای مهمی‌که ممکن است در مشکلات فعلی بیمار نقش داشته باشند، می‌گردد. روانکاوان اعتقاد دارند که رویدادهای کودکی و احساسات، افکار و انگیزه‌های ناخودآگاه در بیماری ذهنی و رفتارهای ناسازگارانه، نقش دارند.

درمان شناختی‌رفتاری
 
درمانگر شناختی رفتاری، روی مسایل خاصی تمرکز می‌کند. این درمانگران معتقدند که تفکر نامعقول یا درک خطا موجب بدکاری می‌شود. بنابراین درمانگر شناختی‌رفتاری روی تغییر الگوهای تفکر بیمار خود کار می‌کند. این نوع درمان اغلب برای افرادی که از افسردگی یا اضطراب رنج می‌برند، موثر است. مثال خوبی از رفتاردرمانی، کاری است که درمانگر با مراجعه‌کننده خود برای غلبه او بر ترس از ارتفاع می‌کند. درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به تدریج با ترس خود از ارتفاع مواجه شود. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصور کند. سپس فرد خود را به آرامی‌در معرض سطوح بالاتر و بالاتری از ترس خود قرار می‌دهد تا آنکه سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود. رویکردهای شناختی‌رفتاری برای درمان مسایل خاص می‌توانند بسیار اثربخش باشند. در بیشتر مواقع، روش‌های شناختی و رفتاری برای درمان یک اختلال با یکدیگر ترکیب می‌شوند. به‌طور مثال، درمانگری که به درمان مراجعه کننده‌ای مبتلا به اضطراب اجتماعی می‌پردازد، هم به او در شکل دادن الگوهای فکری دقیق‌تر کمک می‌کند و هم روی رفتارهای خاصی، مانند کناره‌گیری اجتماعی، تمرکز می‌نماید.

گروه درمانی
 
گروه درمانی شکلی از روان درمانی است که در آن، دو یا بیشتر بیمار با یک یا بیشتر درمانگر یا مشاور کار می‌کنند. این روش، روش متداول و جا افتاده‌ای است که در آن، اعضای گروه می‌توانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آنها درس بگیرند. این روش نسبت به روان درمانی فردی، هم از نظر هزینه‌ای با صرفه‌تر است و هم در بیشتر موارد اثربخش‌تر. به‌طور معمول کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج می‌برند، دارای احساس تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروه درمانی، فضایی را برای گردآمدن افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند و یا در گذشته به مشکل مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافته‌اند، فراهم می‌سازد.

مشکلات توام با روان درمانی
 
این روش‌های درمانی اغلب بسیار بی‌خطر هستند ولی گاهی می‌‌توانند آثار جانبی داشته باشند. گفتگو درباره مسایل گوناگون ممکن است خاطرات بدی را از گذشته به ذهن آورد و این می‌‌تواند شما را غمگین یا متاثر سازد. بعضی گزارش کرده‌اند که روان درمانی می‌‌تواند دیدگاه و ارتباط افراد را با دوستان و خانواده‌‌شان تغییر دهد. این امر ممکن است تاثیر گذار باشد. مهم است که شما به درمانگر خود اطمینان داشته باشید و بدانید که آنها آموزش لازم را دیده‌اند.

افسردگی فصلی نوجوانان؛ علل و راه‌حل

روان‌‌درمانی موثرتر است یا دارودرمانی؟
 
این بستگی به افسردگی شما و شدت آن دارد. در کل، روان درمانی در افسردگی خفیف تا متوسط موثر‌تر است. دارو در افسردگی خفیف خیلی موثر نیست. اگر افسردگی شما شدید باشد، احتمالا نیاز به مصرف داروی ضدافسردگی برای مدت 6 تا 9 ماه خواهد بود. پس از بهبود نسبی با داروهای ضدافسردگی، اغلب افراد روان درمانی را روش مناسبی یافته‌اند. روان درمانی می‌‌تواند به شما کمک کند روی مواردی در زندگی‌تان کارکنید که اگربه آنها توجه نشود ممکن است دوباره افسرده‌شوید. هم ضدافسردگی‌ها و هم روان درمانی در کمک به افراد برای بهبود افسردگی متوسط موثرهستند. بسیاری از روان‌پزشکان معتقدند که ضدافسردگی‌‌ها در درمان افسردگی شدید موثر‌تر هستند. برخی افراد فقط ایده دارو را دوست ندارند، عده‌ای هم ایده روان درمانی را نمی‌‌پسندند. بنابراین اینکه کدام یک موثرتر است امری نسبی است.در ضمن باید این نکته را هم در نظر داشت که مشاوره صحیح و روان درمانی در برخی نقاط کشور در دسترس نیست. وقتی افسرده باشید، تصمیم‌گیری سخت می‌‌شود. این را به دوستان ،خانواده یا به کسانی که اعتماد دارید، بگویید. آنها به شما کمک می‌‌کنند تا تصمیم بگیرید.

اگر درمان نشوید...
 
جالب اینکه چهار نفر از هر پنج نفر افراد افسرده ظرف مدت 4 تا 6 ماه بدون هیچ کمکی به طور کامل بهبود می‌‌یابند. بنابراین چرا باید به درمان افسردگی پرداخت؟ اگرچه چهار نفر از هر پنج نفر با گذشت زمان خوب می‌‌شوند، یک نفر باقی‌مانده، تا دوسال بعد هم افسرده می‌‌ماند. ما قادر به پیش‌بینی دقیق اینکه درنهایت چه کسی بهبود می‌یابد و چه کسی بهبود نمی‌یابد، نیستیم. حتی اگرهمه افراد مبتلا هم به تدریج بهبود یابند، تجربه افسردگی می‌‌تواند به قدری ناخوشایند باشد که تلاش برای کوتاه کردن زمان آن ارزشمند است. به علاوه افرادی که اولین دوره افسردگی را می‌گذرانند، به احتمال 50 درصد دوباره به افسردگی مبتلا خواهند شد. همچنین تعداد کمی‌از افراد افسرده ممکن است اقدام به خودکشی کنند.