ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مشکل اصلی جامعه ایرانی چیست ؟
بیش از دو دهه است که از طریق سازمانهای سنجش افکار عمومی در ایران، شناسایی مشکلات مهم جامعه ایرانی مورد توجه بوده است، در بیشتر تحقیقات صورت گرفته این سؤال مطرح شده است که مشکل (مشکلات) اصلی جامعه ایرانی کدام است؟ بدون کمترین افت و خیز در این زمینه پاسخها بیشتر معطوف به اولویت مشکل اقتصادی تا مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است.
بدین لحاظ در طول دو دهه گذشته بیش از هشتاد درصد از پاسخگویان مدعی بودهاند که مشکل اول جامعه ایرانی گرانی و بعد از آن اشتغال و مسکن میباشد. در مراحل بعدی مشکل جوانان و ازدواج آنها مطرح بوده است. تمرکز جامعه ایرانی بر این نوع اولویتبندی مشکلات جامعه و عدم تغییر جدی آن حکایت از تاریخی شدن مشکل اقتصادی و سپس مشکل اجتماعی و در نهایت مشکل سیاسی و فرهنگی است. در یک نگاه کلی با توجه به مجموعه مطالعات و تحقیقات انجام شده میتوان به جمعبندی زیر دست یافت:
اولویتبندی مشکلات جامعه ایرانی بدین شرح است: مشکل اقتصادی 60 درصد، مشکل اجتماعی 19 درصد، مشکل فرهنگی 17 درصد و مشکل سیاسی 4 درصد. از میان مشکلات اقتصادی اولویت با گرانی با 51 درصد، مسکن 22 درصد، و از میان مشکلات اجتماعی مشکل جوانان 21 درصد، مفاسد و آسیبهای اجتماعی 11 درصد، مسائل زنان و خانواده 9 درصد، وفاق و انضباط اجتماعی 7 درصد، و از میان مشکلات فرهنگی مشکلات آموزشی 24 درصد، تهاجم فرهنگی 13 درصد و مسائل جوانان 10 درصد میباشد.
در این میان به طور خاص توجه به مشکلات جوانان شده است. مسائل و مشکلات جوانان مشکلات اقتصادی و مسکن 37 درصد، اشتغال 16 درصد، مسائل فرهنگی و اجتماعی 13 درصد و ازدواج 5 درصد میباشد. در این صورت مشکل ازدواج در مقایسه با دیگر مشکلات در اولویت چهارم قرار دارد در حالی که مشکل اقتصادی و مسکن در اولویت اول قرار دارد.
البته با تمرکز بر مشکل ازدواج، مسائلی چون تأخیر سن ازدواج دختران و پسران، روابط جنسی خارج از قاعده، کم اهمیت شدن سهم خانواده در انتخاب همسر، اهمیت اقتصادی یافتن ازدواج و ... روبهرو هستیم. این نوع مسائل حکایت از تغییر در ساختار خانواده و ازدواج است، زیرا جامعه ایرانی با مرکزیت خانواده بیشتر توجه را به ازدواج فرزندان در سن بلوغ میداده است.
ولی به لحاظ تغییرات صورت گرفته در نظام اجتماعی، علاقه و تلاش برای وارد شدن به آموزش عالی، دستیابی به موقعیتهای بهتر، استقلال اقتصادی دختران و پسران، و میل به زندگی مستقل از خانواده که ملازم با هزینه بالای تهیه مسکن و دیگر مایحتاج است، در ساختار ازدواج و خانواده ایرانی تغییرات عمدهای صورت گرفته است. با این وجود، سهم نیروی سامانده امور خانوادگی را نباید از یاد برد.
بر خلاف داوری موجود که نسل جوان را عامل اصلی همه این اتفاقات معرفی میکند، شواهد نشان دهنده نقش و اثرگذاری نسل میانی است. به لحاظ نسلی بیش از اینکه جوانان مسئول تأخیر ازدواج باشند نسل میانی (پدران و مادران جوانان) عامل اصلی نحوه ازدواج هستند. زیرا نیروی اصلی ساماندهنده خانواده ایرانی نسل میانی تا نسل اول و سوم میباشند.
در این صورت باید بیشتر بر سهم و نقش نسل میانی در تغییرات خانواده و ازدواج تاکید کرد. البته نسل جدید عامل اجرای سیاستهای طراحی شده به واسطه نسل میانی است. مسائلی که به پای نسل جوان گذاشته میشود عبارتند از:
تأخیر سن ازدواج، روابط بین دختر و پسر قبل از ازدواج، بی میلی به ازدواج و عدم مسئولیتپذیری آنها در زندگی اجتماعی و خانوادگی. اگر کمی واقعبینانه به مسئله نگاه کنیم میتوانیم از سهم نسل میانی در این زمینه آگاهتر شویم.
بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده در میان جوانان، به طور خاص دانشآموزان دبیرستانها، شرایط مناسب در روابط بین دختران و پسران بدست آمده است. حدود نیمی از دانشآموزان یا با جنس مخالف رابطه دارند یا اینکه علاقهمند به رابطه هستند.
با وجود این اطلاعات این سؤال مطرح میشود که چرا تا کنون از این وضعیت بحثی صورت نگرفته است.چرا خانوادهها در این زمینه ادعای جمعی نداشتهاند؟ چرا آنها در کنار مدیران و مشاوران مدرسه تلاش جدی برای حل مشکلات پیش آمده انجام ندادهاند. از طرف دیگر، با اطلاع از افت تحصیلی فرزندانشان به صور گوناگون اقدام به حل مشکل میشود. کمک و مشارکت والدین (بیشتر در طبقات متوسط و بالا) برای رفع مشکل آموزشی دانش آموزان در مدارس بسیار مشهود است. در حالی که کمتر تلاشی برای رفع مشکلات جنسی پیش آمده فرزندان در مدارس صورت گرفته است.
البته میتوان مدعی شد که والدین از این وضعیت اطلاعی نداشتهاند. آنها با مراجعه به کارنامه آموزشی دانش آموز که در پایان ثلث یا سال میبایست امضاء شود، از وضعیت آموزشی فرزند خود آگاه میشوند ولی از دیگر شرایط فرزندانشان اطلاعی ندارند. اگر این ادعا درست باشد، شاید بتوان به تبرئه پدران و مادران پرداخت. ولی چرا تاکنون مسئولین مدارس، دانشگاهها و دیگر فضاهایی که محل حضور جوانان است، به طرح این مباحث نپرداختهاند.
با فرض مشکلدار شدن روابط دختران و پسران از زمان بلوغ تا ازدواج که بیش از ده سال میباشد، چه باید کرد؟ در سامان دادن این مسئله چندین راه وجود دارد:
مقابله با گروههای سامان داده شده خلاف اخلاق از طرف نیروهای انتظامی و مراکز حقوقی، مقابله با همه کسانی که به شکلی درگیر این حوزه هستند. اگر نیمی از جمعیت جوان کشور آلوده مسائل اخلاقی است، در این صورت همه جامعه درگیر مشکل و نابسامانی خواهد بود، یا اینکه سهل کردن مشکل ازدواج و تغییر در قوانین و مقررات ازدواج، طلاق و مسائل آنها، و در نهایت صورت قانونی بخشیدن به نابسامانیهای اخلاقی از طریق طرح متعه.
دولتها و مدیران معمولاً سهلترین راهها را برای حل مشکلات در پیشرو انتخاب میکنند. در بعضی از مواقع نیز سعی میکنند تا به جابجایی مشکلات بپردازند. مثلاً برای فرار از مشکل گرانی از مشکل ترافیک سخن بگویند. یا از فشارهایی که در ناتوانی در مدیریت اجتماعی و فرهنگی پیش آمده به طرح بیاخلاقی افراد و ناتوانی خانوادهها در کنترل فرزندان اقدام میکنند.
شاید حل مشکل بداخلاقی و بیانضباطی فرهنگی مردم تهران و دیگر شهرها را در بیمیلی به ازدواج دانسته که راه حل آن میتواند ضمن تشویق به ازدواج حمایت از صیغه باشد. آیا این نوع نگاه به مسائل اجتماعی کشور درست است؟ آیا میتوان با این نوع برخورد با مشکلات و مسائل شرایط تصمیمگیری مناسب برای مدیران فراهم ساخت؟ به نظر میآید خیر.
زیرا برای تصمیم گیری مناسب نیاز به خرد خردورزان میباشیم. باید مجموعه خردورزان جامعه به مشکلدار بودن جامعه به لحاظ اخلاقی قائل باشند و در این زمینه بیندیشند. آیا واقعاً اینگونه است؟ همانطور که اشاره شد، مردم در ایران اصلیترین مشکل را گرانی، مسکن و اشتغال میدانند. بدین لحاظ توجه بیشتر مردم و خردورزان به حوزه اقتصادی متمرکز است تا مسئله ازدواج و راه حل آن به نام متعه.
مسئله و مشکلات جوانان امروز
در حاشیه طرح ازدواج موقت به عنوان راه حل برخی مشکلات.
در میان سیاستمداران و روشنفکران و مدیران ایرانی، بسیاری از مفاهیم و مباحث بیرحمانه مورد استفاده قرار گرفته شده است. بسیاری از افراد این سه گروه بدون توجه به زمینهها، فرآیند و ویژگیهای مربوطه به طرح موضوعات متعدد پرداخته و با قدرت و توانایی که در اختیار دارند، حقیقی بودن آنها را به کرسی نشانیده و در نتیجه دیگران (مخالفان، منتقدان و حاشیه نویسان) را وادار به داوری و بررسی در مورد موضوعات اشاره شده میکنند. یکی از این مفاهیم و موضوعات مطرح شده به واسطه گروههای فوق، جوانی در ایران و جوان ایرانی است.
جوان و جوانی و مسائل و مشکلات آن در طول سه دهه گذشته در ایران به صور گوناگون مطرح شده است. در بیشتر مواقع این موضوع مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. اغلب با این عبارت روبهرو هستیم که «مسائل و مشکلات جوانان متفاوت از مسائل و مشکلات دیگران است و باید به طور ویژه مورد توجه و بررسی قرار گیرد.» با وجود تاکید بسیار زیاد بر جوانان و مهم دانستن آنان، کمتر دیده شده است تا تلاش و کوششی در فهم دقیقتر جوانی در ایران صورت گیرد.
تنها تلاشی که به لحاظ مدیریتی در کشور صورت گرفته است تشکیل سازمان ملی جوانان با همه مناقشهها و مسائل آن است. این سازمان در بیشتر زمان عمرش متعهد به انجام تحقیق در مورد جوانان کشور بوده است. و به نظر میآید توانسته است سنت مناسب تحقیق و پژوهش در عرصه جوانان را فراهم کند.
البته به لحاظ بحرانهای پیشرو، عدهای سعی داشتهاند تا از استمرار سنت ایجاد شده جلوگیری کرده و سازمان ملی جوانان را به مرکز توزیع کالا برای جوانان تبدیل کنند. ولی به نظر میرسد سازمانی که برای شناسایی و سامان دادن مسائل جوانان کشور طراحی شده بود به سازمان پژوهشی تبدیل شده است.
نتیجه ناخواسته این سازمان که به نظر مبارک و میمون است، خود تبدیل به مشکل عمده مدیران فعلی آن شده است. بعضی از مدیران این سازمان هنوز به سیاست روشنی برای چرخش حرکت آن برای تهییج جوانان در انجام کار خاصی دست نیافتهاند. زیرا سنت موجود آن بیشتر مطالعاتی و پژوهشی است تا تبلیغاتی.
با شتاب گرفتن امور اجتماعی و فرهنگی در چند سال اخیر دوباره جوانان و مسائل آنها به عنوان اصلیترین موضوعات در ادبیات، مطبوعات، رسانه ها و در سطح مدیریتی تبدیل شده است. بسیاری از مدیران و سیاستمداران دوباره به موضوع جوانان توجه کردهاند.
البته راهی که برای ورود به بحث جوانان انتخاب کردهاند، بیشتر مبتنی بر ادبیات و عبارت اخلاقی و سیاسی است تا فرهنگی و اجتماعی، زیرا با طرح امنیت اجتماعی و نابسامانی اخلاقی، جوانان و ازدواج آنها مطمح نظر قرار گرفته است. به عبارت دیگر، این بار نیز مسائل جوانان به دلیل مشکلات اخلاقی ایجاد شده در جامعه مطرح شده است.
جوانان مهم شدهاند، زیرا جامعه دچار مشکلات اخلاقی شده است. به نظر آمده است که ریشه و عامل اصلی مشکلات اخلاقی جامعه در وضعیت جوانان است. به عبارت دیگر، فرض بر این است که اگر جهت عمل جوانان تغییر کند، از مشکل اخلاقی در ایران خبری نخواهد بود. با توجه به این وضعیت است که باید روشن شود که آیا ایجاد این رابطه درست است؟ آیا بین وضعیت جوانان در کشور و مشکلات اخلاقی و فرهنگی ایجاد شده رابطه وجود دارد؟ به عبارت دیگر، جوانان علت این مشکلات هستند؟
اگر فرض کنیم جوانان در ایران وجود نداشتند، آیا از مشکلات اخلاقی و فرهنگی جامعه هم نشانهای نبود؟ برای روشن شدن بحث لازم است در بدو امر به وضعیت مشکلات جامعه ایرانی توجهی کرده و در نهایت از مشکلات جوانان سخن بگوییم. در صورت وجود ازدواج به عنوان مشکل اصلی جوانان آن وقت باید به سراغ راه حل آن رفت: ازدواج دائم یا ازدواج موقت یا همزمان بودن هر دوی آنها.
آیا نحوه ی مقاربت در حاملگی باید تغییر کند .
با پیشرفت حاملگی قاعدتاً وضعیت عادی مقاربت برایتان مشکل تر می شود و علاوه بر این با بزرگ شدن رحم و جنین، خوابیدن مادر به پشت برای جنین خطرناک می شود بنابراین توصیه می شود که نزدیکی یه صورت خوابیدن به پهلو و یا زن بر روی مرد صورت گیرد. نکته مهم دیگر در مقاربت اینست که حتماً باید با ملایمت انجام شود و همچنین نوک پستان مادر تحریک نشود چرا که تحریک نوک پستان زن باردار (چه دست زدن و چه مکیدن) می تواند باعث ترشح نوعی هورمون شود که می تواند باعث انقباضات زایمانی شود. البته باید توجه کرد که هدف از مقاربت فقط ارضای میل جنسی نیست بلکه می توان تنها با آغوش گرفتن یکدیگر ابراز عشق نمود.
آیا مقاربت می تواند باعث زایمان زودرس شود ؟
در صورتی که خانمی سابقه ی زایمان زودرس دارد ، توصیه می شود که در صورتی که نزدیکی انجام می شود سعی کند به اوج لذت جنسی ( ارگاسم ) نرسد. چنین حالتی در زن باعث ایجاد انقباضات جزئی در رحم می شود. از آنجایی که مایع منی محتوی ماده ای بنام پروستاگلاندین می باشد و آن هم باعث تحریک انقباضات رحمی می شود، توصیه می شود این مایع در واژن ریخته نشود (یا از کاندوم استفاده شود و یا همانند روش جلوگیری طبیعی، نزدیکی صورت گیرد) و بطور کلی نزدیکی با ملایمت بیشتری همراه باشد.
البته در کسانی که سابقه ی زایمان زودرس ندارند، این مسائل نقشی ندارند. با این حال توصیه می شود در یکی دوماه آخر دقت بیشتری در این مسائل صورت گیرد.
آیا نزدیکی می تواند به جنین صدمه بزند و یا باعث سقط شود ؟
در یک حاملگی طبیعی و بدون خطر ، نزدیکی نمی تواند چنین خطری ایجاد کند . جنین به خوبی توسط کیسه ی آب و ماهیچه های رحمی محافظت می شود . علاوه براین یک ترشح غلیظی در دهانه رحم وجود دارد و آنرا می بندد و از انتقال عفونت به داخل رحم جلوگیری می کند. هر چند معمولاً به خانمهایی که سابقه ی سقط دارند توصیه می شود که نزدیک نداشته باشند اما آماری که این نظریه را تایید نماید وجود ندارد. تقریباً ۴۰ % از اولین سقط ها را می توان به ناهنجاریهای ژنتیکی جنین مربوط کرد. نا رساییهای هورمونی و عفونتهای تناسلی نیز نقش مهمی در ایجاد سقط دارند . ولی نزدیکی، نقشی ندارد. اگر احیاناً پس از نزدیکی، سقط صورت گیرد، پدر و مادر احتمالاً خودشان راسر زنش می کنند ولی باید این را بدانند که در هر حال این سقط صورت می گرفت و ارتباطی یه نزدیکی آنها نداشته است. شما ممکن است حرکات جنین را درحین مقاربت احساس کنید ولی این حرکات در تمام مواقع دیگر نیز وجود دارند، نگران نباشید، حرکات او نشان دهنده ناراحتی و یا خطر برای او نمی باشد